گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
جلد دوم
[تتمه باب پنجم در امامت]






مقصد نهم در اثبات رجعتست
اشاره
بدان که از جمله اجماعیات شیعه بلکه ضروریات مذهب فریقه محقه حقیت رجعت است یعنی پیش از قیامت در زمان حضرت قائم
(ع) جمعی از نیکان بسیار نیک و بدان بسیار بد بدنیا برمیگردند نیکان براي آنکه بدیدن دولت ائمه خود علیهم السلام دیدههاي
ایشان روشن گردد و بعضی از جزاي نیکیهاي ایشان در دنیا بایشان برسد و بدان از براي عقوبت و عذاب دنیا و مشاهده اضعاف آن
دولتی که نمیخواستند باهل بیت رسالت برسد و انتقام کشیدن شیعیان از ایشان و سایر مردم در قبرها میمانند تا در قیامت محشور
شوند چنانچه در احادیث بسیار وارد شده است که رجوع نمیکند در رجعت مگر کسی که محض ایمان داشته باشد یا محض کفر
اما سایر مردم پس ایشان را بحال خود میگذارند و اکثر علماي امامیه دعواي اجماع بر حقیت رجعت کردهاند مانند محمد بن بابویه
در رساله اعتقادات شیخ مفید و سید مرتضی و شیخ طبرسی و سید بن طاوس و غیر ایشان از اکابر علماي امامیه و پیوسته در اعصار
ماضیه میان علماي امامیه و مخالفین در این مسأله نزاع بوده است و بسیاري از علماء و محدثین شیعه رسائل مفرده در این مسأله
تألیف نمودهاند چنانچه ارباب رجال ذکر نمودهاند و شیخ ابن بابویه در کتاب من لا یحضره الفقیه روایت ص: 336
کرده است از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که از ما نیست کسی که ایمان برجعت ما نداشته باشد و متعه را حلال نداند و
این حقیر در کتاب بحار الانوار زیاده از دویست حدیث از زیاده از چهل نفر از مصنفین علماي امامیه که در پنجاه اصل معتبر ایراد
نمودهاند بیرون نوشتهام هر که را شکی باشد بآن کتاب رجوع کند و آیاتی که تفسیر آنها برجعت شده است بسیار است.
اول حقتعالی فرموده است یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّۀٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا
یعنی روزي که مبعوث گردانیدیم از هر امتی فوجی از آنها که تکذیب میکنند بآیات ما و در احادیث بسیار از حضرت امام جعفر
صادق علیه السّلام منقول است که این آیه در رجعت است که حق تعالی از هر امتی فوجی را زنده میکند و آیه قیامت آنست که
فرموده است وَ حَشَرْناهُمْ فَلَمْ نُغادِرْ مِنْهُمْ أَحَ داً یعنی محشور گردانیم ایشان را پس ترك نکنیم احدي از ایشان را که زنده نکنیم و
فرمود که مراد بآیات امیر المؤمنین و ائمه علیه السّلاماند.
دویم حقتعالی فرموده است وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّۀً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُون
صفحه 8 از 190
یعنی چون واقع شود عذاب خدا بر ایشان با آنکه وقتی که نازل شود عذاب بر ایشان نزدیک قیامت بیرون آوریم از براي ایشان دابه
از زمین که سخن گوید با ایشان بدرستی که مردم بودند که بآیات ما یقین نداشتند و در احادیث بسیار وارد شده است که مراد از
این دابه علی علیه السلام است که نزدیک قیامت ظاهر خواهد شد و عصاي موسی و انگشتر سلیمان علیه السّلام با او خواهد بود و
عصا را بر میان دو دیده مؤمن خواهد زد و نقش خواهد بست حقا که مؤمنست و انگشتر را بر میان دو دیده کافر خواهد زد و نقش
خواهد گرفت که او کافر است حقا. و عامه نیز مثل این اخبار را در کتب خود از عمار و ابن عباس و غیر ایشان روایت کردهاند و
صاحب کشاف روایت کرده است که دابه از صفا بیرون خواهد آمد و با عصاي موسی و انگشتر سلیمان خواهد بود پس عصا را بر
محل سجود مؤمن خواهد زد یا در میان دو دیدهاش پس نقطه سفیدي بهم خواهد رسید که تمام روي او را روشن خواهد کرد مانند
ستاره درخشان یا آنکه در میان دو چشمش نوشته میشود مؤمن و انگشتر را بر بینی کافر میزند و سیاه میشود و جمیع رویش را
تیره میکند یا در میان دو دیدهاش نوشته میشود کافر و گفتهاند بعضی از قراء تکلمهم بیتشدید خواندهاند یعنی جراحت میکند
ایشان را و در احادیث عامه و خاصه متواتر است که حضرت امیر علیه السّلام مکرر در خطبهها میفرمود که منم صاحب عصا حق
الیقین، ص: 337 و میسم یعنی چیزي که داغ کنند- و عامه از ابو هریره و ابن عباس و اصبغ بن نباته و غیر ایشان روایت کردهاند که
دابۀ الارض امیر المؤمنین (ع) است و ابن ماهیار در کتاب ما نزل من القرآن فی الائمۀ روایت کرده است از اصبغ بن نباته که گفت
معاویه مرا خطاب کرد و گفت شما گروه شیعیان گمان میکنید دابۀ الارض علی است من گفتم ما نمیگوئیم به تنهائی یهود نیز چنین
میگویند معاویه فرستاد و اعلم علماي یهود را طلبید و پرسید که شما دابۀ الارض را در کتب خود مییابید گفت بلی معاویه گفت
چه چیز است گفت مردي است معاویه گفت میدانی چه نام دارد گفت الیا معاویه گفت الیا چه نزدیک است بعلی
سیم قول حقتعالی إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلی مَعاد
یعنی بدرستی که آنکه بر تو واجب گردانیده قرآن را هرآینه تو را برمیگرداند بسوي معاد یعنی محل عود و احادیث بسیار وارد
شده است که مراد رجعت حضرت رسول است بسوي دنیا.
چهارم موافق قول خدا وَ لَئِنْ قُتِلْتُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَوْ مُتُّمْ ... لَإِلَی اللَّهِ تُحْشَرُون
یعنی البته اگر کشته شوید در راه خدا یا بمیرید هرآینه بسوي خدا محشور میشوید منقول است به طرق بسیار که این آیه در رجعت
است و سَبِیلِ اللَّهِ راه ولایت علی علیه السّلام و ذریه او است هر که ایمان باین آیه داشته باشد او را کشته شدنی و مرگی هست که
اگر در حیات دنیا کشته شود در راه ایشان در رجعت ایشان برمیگردد تا بمیرد و اگر بمیرد در رجعت برمیگردد تا در راه ایشان
کشته شود و ایضا فرموده است در تفسیر قول حقتعالی کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَۀُ الْمَوْتِ هر که کشته شود مرگ را نچشیده است و البته در
رجعت بدنیا برمیگردد تا مرگ را بچشد.
پنجم قول حقتعالی وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ لَما آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتابٍ وَ حِکْمَۀٍ ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ قالَ أَ أَقْرَرْتُمْ
وَ أَخَذْتُمْ عَلی ذلِکُمْ إِصْرِي قالُوا أَقْرَر
یعنی بیاد آور وقتی را که گرفت خدا پیمان پیغمبران را که هرآینه آنچه دادهام بشما از کتاب و حکمت پس بیاید به سوي شما
پیغمبري که تصدیق کننده شما باشد البته ایمان بیاورید بآن پیغمبر و یاري کنید او را گفت آیا اقرار کردید و قبول کردید عهد و
پیمان مرا گفتند اقرار کردیم گفت گواه باشید بر یکدیگر و من بر شما از گواهانم و در احادیث معتبره بسیار وارد شده است که
این نصرت در رجعت خواهد بود چنانچه سعد بن عبد اللّه در کتاب بصائر الدرجات از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت
صفحه 9 از 190
کرده است که فرمود یعنی ایمان برسول خدا خواهند آورد و حضرت امیر علیه السّلام را در رجعت یاري خواهند کرد پس فرمود
بخدا سوگند که هر پیغمبري که خدا مبعوث ص: 338 گردانیده است از آدم علیه السّلام و هر که بعد از او است جمیع
ایشان را برمیگردانند بدنیا تا قتال و جدال کنند در پیش روي حضرت امیر علیه السّلام و شیخ حسن بن سلیمان در کتاب منتخب
البصائر از کتاب واحده از حضرت باقر علیه السّلام روایت کرده است که حضرت امیر علیه السّلام فرمود بدرستی که خداوند
عالمیان واحد و یگانه و بیمثل و نظیر است و منفرد بود در یگانگی و کسی با او نبود پس تکلم نمود بکلمهاي پس آن کلمه را
نوري گردانید و از آن نور محمد را آفرید و مرا و ذریه مرا نیز از آن نور خلق کرده است پس تکلم بکلمه دیگري نمود از آن
روحی بهمرسید و آن روح را در آن نور ساکن گردانید و آن نور را در بدنهاي ما ساکن گردانید پس مائیم روح برگزیده خدا و
کلمات خدا که در قرآن ذکر کرده است و بما حجت خود را بر خلق تمام کرده است و ما پیش از خلق اشیاء در زیر سقفی بودیم از
نور سبز در وقتی که نه آفتاب بود و نه ماه و نه شب بود و نه روز بود و نه دیدهاي که بر ما نظر کند عبادت میکردیم خدا را و تنزیه
و تقدیس و تسبیح او میکردیم و اینها پیش از آن بود که خلایق را بیافریند و چون ارواح پیغمبران را خلق کرد عهد و پیمان از
ایشان گرفت که بما ایمان آورند و ما را یاري کنند پس حضرت این آیه را خواند و گفت یعنی ایمان بیاورید بمحمد صلّی اللّه علیه
و آله و سلّم و یاري کنید وصی او را و همه پیغمبران یاري او خواهند کرد بدرستی که حقتعالی گرفت پیمان مرا و پیمان محمد را
که یاري یکدیگر بکنیم و بتحقیق که من یاري کردم محمد را و جهاد کردم در پیش روي او و وفات کردم از براي خدا بآنچه
گرفته است از من از پیمان و میثاق در نصرت و یاري محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و هنوز یاري من نکردهاند حدي از پیغمبران
و رسولان خدا و بعد از این در رجعت یاري من خواهند نمود و ما بین مشرق مغرب زمین همه از من خواهد بود و البته خدا همه را
مبعوث خواهد کرد از آدم تا خاتم هر پیغمبري و رسولی که بوده باشد و در پیش روي من شمشیر خواهند زد بر سر زندهها و
مردهها که زنده شده باشند از جن و انس و چه بسیار عجیب است و چگونه تعجب نکنم ز مردههائی که خدا ایشان را زنده کند و
گروه گروه از قبرها بیرون آیند لبیکگویان صدا بلند کنند که لبیک لبیک یا داعی اللّه و در میان بازارهاي کوفه روند و
شمشیرهاي برهنه بر سر دوش خود گذاشته باشند و بر سرهاي کافران و جباران و اتباع ایشان زنند از جباران اولین و آخرین تا آنکه
حقتعالی وفا کند بوعدهاي که ایشان را داده است در قرآن که وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ تا آخر آیه یعنی خدا وعده داده است
ایشان را که ایمان آوردهاند شما و عملهاي شایسته کردهاند که البته ایشان را خلیفه گرداند در زمین چنانچه خلیفه گردانیدهاند بود
آنها را که پیش از آنها بودهاند و البته متمکن گرداند از براي ایشان دین ایشان را که ص: 339 پسندیده است از براي
ایشان و بدل کند از براي ایشان بعد از خوف ایشان ایمنی که عبادت کنند مرا و هیچ چیز را شریک من نگردانند حضرت فرمود که
یعنی عبادت کنند مرا در حالی که ایمن باشند و نترسند از احدي از بندگان من و محتاج نباشند بتقیه کردن از کسی و بدرستی که
مرا برگشتنی بعد از برگشتن و رجعتی بعد از رجعت خواهد بود و منم صاحب رجعتها و برگشتنها و صاحب حکمها و انتقام
کشیدنها و دولتهاي عجب و منم مانند شاخی از آهن و منم بنده خدا و برادر رسول خدا و منم امین خدا و خازن علم خدا و صندوق
سر خدا و حجاب خدا و وجه خدا که از جهت من متوجه خدا باید شد و صراط خدا و میزان خدا و منم جمع کننده مردم بسوي
خدا و مائیم اسماي حسناي خدا و امثال علیاي او و آیات کبراي او و منم قسمت کننده بهشت و دوزخ ساکن میگردانم اهل بهشت و
اهل جهنم را در جهنم و با من است تزویج اهل بهشت و باختیار من است عذاب اهل جهنم و بازگشت خلق بسوي من است و
حساب خلق با من است و منم اذان گوینده در اعراف و منم که در نزد قرص آفتاب ظاهر خواهم شد و منم دابۀ الارض و منم
صاحب اعراف که مؤمن و کافر را از یکدیگر جدا میکنم و منم امیر مؤمنان و پادشاه متقیان و آیۀ سابقان و زبان سخنگویان و آخر
اوصیاي پیغمبران و وارث انبیاء و خلیفه خدا و صراط مستقیم پروردگار و ترازوي عدالت در روز جزا و حجت خدا بر اهل آسمانها
و زمینها و هر که ما بین آسمانهاست و منم آنکه خدا بر او حجت تمام کرده است بر شما در ابتداي خلق شما و منم گواه خلایق در
صفحه 10 از 190
روز جزا و منم آنکه در نزد من است علم مرگها و بلاها و حکم در میان خلق خدا و جدا کننده حق از باطل و میدانم نسبهاي مردم
را و بمن سپردهاند آیات و معجزات و کتابهاي پیغمبران را و منم صاحب عصا و میسم و منم آنکه خدا مسخر من گردانیده است
ابرها و رعدها و برق و تاریکی و روشنائی و بادها و کوهها و دریاها و ستارهها و آفتاب و ماه را و منم قارون این امت و منم هادي
این امت و منم آنکه عدد هر چیز را میدانم بآن علمی که خدا بمن سپرده است و بآن رازها که مخفی به پیغمبرش وحی فرستاده
است و آن رازهاي پنهان را پیغمبرش بمن گفته است و منم آنکه خدا نام خود را بمن بخشیده است و کلمه خود را و حکمت خود
را و علم خود را بمن عطا کرده است اي گروه مردم از من سؤال کنید پیش از آنکه مرا نیابید خداوندا من ترا گواه میگیرم و طلب
میکنم که مرا یاري دهی بر ایشان و لا حول و لا قوة الا باللّه العلی العظیم
ششم- وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُون
یعنی البته میچشانیم ایشان را از عذاب نزدیکتر یا پستتر پیش از عذاب بزرگتر شاید ایشان ص: 340 برگردند حضرت
امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود که عذاب بزرگتر عذاب رجعت است که به شمشیر ایشان را عذاب خواهند کرد و عذاب
بزرگتر قیامت است و مراد از برگشتن و زنده شدن در رجعت است.
هفتم- رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَیْنِ وَ أَحْیَیْتَنَا اثْنَتَیْن
یعنی اي پروردگار ما میرانیدي ما را دو بار و زنده گردانیدي ما را دو بار در احادیث وارد شده است که یک زنده گردانیدن در
رجعت است و دیگري در قیامت و یک میرانیدن در دنیا است و دیگري در رجعت.
هشتم- إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یَوْمَ یَقُومُ الْأَشْهاد
یعنی بدرستی که ما البته یاري میکنیم رسولان خود را و آنها را که ایمان آوردهاند در زندگانی دنیا و در روزي که میایستند
گواهان براي گواهی دادن بر مردمان یعنی در دنیا و آخرت هر دو یاري میکنیم ایشان را- علی بن ابراهیم و سعد بن عبد اللّه
روایت کردهاند که حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود که یاري دنیا در رجعت است مگر نمیدانی که بسیاري از پیغمبران
یاري کرده نشدهاند در دنیا تا کشته شدند بلکه این یاري در رجعت خواهد بود و آیاتی که تأویل برجعت فرمودهاند بسیار است در
این رساله بهمین اکتفا نمودیم و بعضی در ضمن اخبار مذکور خواهد شد ان شاء اللّه تعالی. و سعد بن عبد اللّه در بصائر از حضرت
صادق علیه السّلام روایت کرده است که شیطان لعنه اللّه از خدا سؤال کرد که او را مهلت دهد تا روز قیامت که مردم زنده میشوند
حقتعالی ابا کرد و فرمود که تو را مهلت دادم تا یوم وقت معلوم چون آن روز شود ظاهر شود شیطان با جمیع اتباعش از روزي که
خدا آدم را خلق فرموده است تا آن روز و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام برگردد و این آخر برگشتهاي آن حضرت است راوي
گفت مگر رجعتهاي بسیار خواهد کرد فرمود بلی و هر امامی که در قرنی بوده باشد نیکوکاران و بدکاران زمان او برمیگردند تا
حقتعالی مؤمنان را بر کافران غالب گرداند و مؤمنان از ایشان انتقام بکشند پس چون آن روز ظاهر شود حضرت امیر المؤمنین علیه
السّلام برگردد با اصحابش و شیعیان بیاید با اصحابش و ملاقات ایشان در کنار فرات واقع شود نزدیک بکوفه پس قتالی واقع شود
که هرگز مثل آن واقع نشده باشد گویا میبینم اصحاب حضرت امیر را که صد قدم از پس پشت برگردند و پاي بعضی در میان آب
فرات داخل شود پس ابري بزیر آید از آسمان که پر شده باشد از ملائکه و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حربهاي از نور در
دست داشته باشد و در پیش آن ابر آید چون نظر شیطان بر آن حضرت افتد از عقب برگردد و اصحابش باو گویند که اکنون که
ظفر یافتی بکجا میروي او ص: 341 میگوید من میبینم آنچه شما نمیبینید من میترسم از پروردگار عالمیان پس حضرت
صفحه 11 از 190
رسول ص باو برسد و حربه را در میان دو کتفش بزند که او و اصحابش همه هلاك شوند پس بعد از آن همه مردم خدا را به
یگانگی بپرستند و هیچ چیز را با خدا شریک نگردانند و حضرت امیر المؤمنین چهل و چهار هزار فرزند از صلب او متولد شود همه
پسر هر سال یک فرزند پس در آن وقت دو باغ سبز که حقتعالی در سورة الرحمن فرموده در دو طرف مسجد کوفه بهم رسد و
ایضا از آن حضرت روایت کرده است که حساب خلایق با حضرت امام حسین خواهد بود در رجعت پیش از قیامت و بچندین سند
از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده است که اول کسی که در رجعت برخواهد گشت حضرت امام حسین علیه
السّلام خواهد بود و آن مقدار پادشاهی خواهد کرد که از پیري موهاي ابروهاي او بر روي دیدهاش آویخته شود و از حضرت امام
موسی علیه السّلام روایت کرده است که برگردند در رجعت ارواح مؤمنان با ارواح دشمنان ایشان بسوي بدنها تا حق خود را از
ایشان استیفاء کنند هر که ایشان را عذاب و شکنجه کرده باشد انتقام از او بکشند و اگر ایشان را بخشم آورده باشند او را بخشم
آورند اگر کشته باشند بعوض بکشند پس سی ماه بعد از کشتن دشمنان خود زندگانی کنند و بعد از آن همه در یک شب بمیرند و
ایشان بنعیم بهشت برگردند و دشمنان ببدترین عذابهاي جهنم برگردند و ایضا روایت کرده است که از حضرت امام جعفر صادق
علیه السّلام پرسیدند از تفسیر قول حقتعالی إِذْ جَعَلَ فِیکُمْ أَنْبِیاءَ وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً یعنی و گردانید شما را پیغمبران و گردانید شما را
پادشاهان فرمود که پیغمبران حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و ابراهیم و اسماعیل و ذریه اویند و پادشاهان ائمهاند راوي
گفت چه پادشاهی بشما دادهاند فرمود پادشاهی بهشت و پادشاهی رجعت امیر المؤمنین علی بن أبی طالب علیه السّلام و علی بن
ابراهیم در تفسیرش روایت کرده است از شهر بن خوشب که گفت حجاج با من گفت در قرآن آیهاي هست که تفسیرش مرا عاجز
کرده است و نمیفهمم آن آیه اینست وَ إِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ یعنی نیست احدي از اهل کتاب مگر آنکه البته
ایمان میآورند بحضرت عیسی علیه السّلام پیش از مردن او و بخدا سوگند که من امر میکنم که گردن یهود و نصرانی را بزنند و
نظر میکنم که لب او حرکت نمیکند تا بمیرد من گفتم اي امیر این مراد نیست که شما فهمیدهاید گفت پس چه معنی دارد گفتم
حضرت عیسی علیه السّلام پیش از قیامت از آسمان بزمین خواهد آمد پس نمیماند هیچ یهودي و غیر او مگر آنکه ایمان بحضرت
عیسی علیه السّلام میآورند پیش از مردن حضرت عیسی علیه السّلام و نماز خواهد کرد در عقب حضرت مهدي علیه السّلام-
حجاج ص: 342 گفت واي بر تو این را از کجا آوردهاي و از کی شنیدهاي گفتم از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام
شنیدهام گفت بخدا سوگند که از چشمه صافی برداشتهاي و ایضا روایت کرده است او و دیگران در تأویل قول حقتعالی بَلْ کَذَّبُوا
بِما لَمْ یُحِیطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا یَأْتِهِمْ تَأْوِیلُهُ یعنی بلکه تکذیب میکنند بآنچه احاطه نکردهاند بعلم آن و هنوز تأویل آن بایشان نرسیده
است حضرت فرموده است که این آیه در باب رجعت و امثال آنست که هنوز وقت آن نیامده و ایشان تکذیب آنها مینمایند و
میگویند نخواهد بود و بسند معتبر دیگر روایت کردهاند که دشمنان اهل بیت در رجعت خوراك ایشان عذره انسان خواهد بود
چنانچه حقتعالی فرموده است فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَۀً ضَ نْکاً و ایضا علی بن ابراهیم از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام و امام محمد باقر
علیه السّلام روایت کرده است که هر قومی را که حقتعالی بعذاب هلاك کرده است در رجعت برنخواهند گشت چنانچه خدا
فرموده است وَ حَرامٌ عَلی قَرْیَۀٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ و در اخبار معتبره وارد شده است در تأویل این آیه وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی
الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّۀً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ وَ نُمَکِّنَ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ نُرِيَ فِرْعَوْنَ وَ هامانَ وَ جُنُودَهُما مِنْهُمْ ما
کانُوا یَحْ ذَرُونَ که این مثلی است که خدا زده است براي اهل بیت رسالت که موجب تسلی آن حضرت گردد زیرا که فرعون و
هامان و قارون ستم کردند بر بنی اسرائیل و ایشان و اولاد ایشان را میکشتند و نظیر ایشان در این امت ابو بکر و عمر و عثمان و اتباع
ایشان بودند که سعی میکردند در قتل و قمع اهل بیت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم حقتعالی وعده داده است پیغمبرش را
که همچنانکه ولادت موسی را مخفی کردم و او را از فرعون غایب گردانیدم و بعد از آن او را ظاهر ساختم و بر فرعون و اتباعش
غالب گردانیدم و بعد از آن همه را بر دست او هلاك کردم همچنین حضرت قائم علیه السّلام و ولادتش را پنهان خواهم کرد و از
صفحه 12 از 190
فراعنه زمان خود او را مستور خواهم گردانید و در رجعت ایشان را بر دشمنان ایشان غالب خواهم کرد که انتقام خود را از ایشان
بکشند پس تأویل آیات چنین است و میخواهیم که منت گذاریم بر آنها که ایشان را ضعیف گردانیدهاند در زمین که اهل بیت
رسالتاند و بگردانیم ایشان را امامان و بگردانیم ایشان را وارثان روي زمین و پادشاهی روي زمین براي ایشان مسلم گردد و تمکن
و اقتدار بدهیم ایشان را در زمین که باطل را براندازند و حق را ظاهر گردانند و بنمائیم بفرعون و هامان یعنی ابا بکر و عمر و
لشکرهاي ایشان و اینهایند که غصب حق آل محمد کردند مِنْهُمْ یعنی از آل محمد آنچه حذر میکردند از کشتن و عذاب و
همچنین حضرت امام حسین علیه السّلام و اصحاب او را زنده کنند و کشندگان ایشان را نیز زنده کنند تا انتقام از ایشان بکشند
چنانچه ص: 343 قطب راوندي و دیگران از جابر از امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده است که حضرت امام
حسین علیه السّلام در صحراي کربلاء پیش از شهادت فرمودند که جدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بمن گفت که اي
فرزند تو را بسوي عراق خواهند برد در زمینی که پیغمبران و اوصیاي ایشان در آنجا ملاقات یکدیگر کردهاند یا خواهند کرد و آن
زمین را عمورا میگویند و در آنجا شهید خواهی شد و با تو جماعتی از اصحاب تو شهید خواهند شد که درد و الم بریدن آهن
بایشان نخواهد رسید چنانچه آتش را حقتعالی بر حضرت ابراهیم علیه السّلام سرد و سلام گردانید و همچنین آتش جنگ بر تو و
اصحاب تو برد و سلام خواهد بود پس بشارت باد شما را و شاد باشید که ما بنزد پیغمبر خود میرویم پس میمانیم در آن عالم آن
قدر که خدا خواهد پس اول کسی که زمین شکافته میشود و از زمین بیرون میآید من خواهم بود و بیرون آمدن من موافق میافتد
با بیرون آمدن امیر المؤمنین علیه السّلام و قیام قائم ما علیه السّلام پس نازل میشوند بر من گروهی از آسمان از جانب حق تعالی که
هرگز بر روي زمین فرود نیامده باشند با جبرئیل و میکائیل و اسرافیل و لشکرها از ملائکه و فرود میآید محمد و علی علیه السّلام و
من و برادرم و جمیع آنها که خدا بر ایشان منت گذاشته است از انبیاء و اوصیاء سوار شده بر اسبان خدائی ابلق از نور که هیچ
مخلوقی پیش از آنها بر آنها سوار نشده است پس حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم علم خود را بدست میگیرد و حرکت
میدهد و شمشیر خود را بدست قائم ما میدهد پس بعد از آن آنچه خدا خواهد مینمائیم پس حقتعالی بیرون میآورد از مسجد کوفه
چشمهاي از روغن و چشمهاي از آب و چشمه از شیر پس آنگاه حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام شمشیر حضرت رسول را بمن
دهد و مرا بجانب مشرق و مغرب بفرستد پس هر که دشمن خدا باشد خونش را بریزم و هر بتی را که بیابم بسوزانم تا آنکه بزمین
هند برسم و جمیع بلاد هند را فتح کنم و حضرت دانیال و یوشع زنده شوند و بیایند بسوي حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام و
گویند راست گفتند خدا و رسول او در وعدهها که دادند پس هفتاد نفر با ایشان بفرستد بسوي بصره که هر که در مقام مقاتله در
آید او را بکشند و لشکري بسوي بلاد روم بفرستد که آنها را فتح کنند پس هر حیوان حرام گوشت که باشد بکشم تا آنکه بغیر
طیب و نیکو در روي زمین نباشد و جزیه را برطرف کنم و یهود و نصاري و سایر ملل را مخیر گردانم میان اسلام و شمشیر پس هر
که مسلمان شود منت گذارم بر او و هر که اسلام را نخواهد خونش را بریزم و هیچ مردي از شیعیان ما نماند مگر آنکه خدا ملکی
بسوي او بفرستد که خاك را از روي او پاك کند و زنان و منزل او را در بهشت باو بنماید و هر کور و زمینگیر و مبتلائی که باشد
خدا ببرکت ما اهل بیت آن بلاها را از او دفع نماید و حق ص: 344 تعالی برکت را از آسمان بزمین فرو فرستد بمرتبهاي
که شاخههاي درختان میوه دار از بسیاري میوه بشکند و میوه تابستان در زمستان و میوه زمستان در تابستان بعمل آید و این است
معنی قول حقتعالی که اگر اهل شهرها ایمان بیاورند و پرهیزکار گردند هرآینه بگشائیم بر ایشان برکتها از آسمان و زمین و لیکن
تکذیب کردند پیغمبران ما را پس گرفتیم ایشان را بآنچه کسب کردند و ببخشد خدا بشیعیان ما کرامتی که مخفی نماند بر ایشان
هیچ چیز در زمین و آنچه در زمین است حتی آنکه کسی که خواهد احوال خانه خود را بداند خدا او را الهام کند بآنچه ایشان
میکنند و ابن بابویه بسند معتبر از حسن بن جهم روایت کرده است که مأمون از حضرت امام رضا علیه السّلام پرسید که چه میگوئی
در رجعت فرمود حق است و در امم سابقه بوده است و قرآن مجید بآن ناطق است و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرموده
صفحه 13 از 190
که میباشد در این امت آنچه در امم سابقه بوده مانند دوتاي نعل که با هم موافقند و مانند پرهاي تیر که با یکدیگر مساویند و
حضرت فرمود که چون مهدي از فرزندان من بیرون آید عیسی علیه السّلام از آسمان بزیر آید و در عقب او نماز کند و عیاشی از
حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمود خلفاي جور بر خود نامی گذاشتهاند و خود را امیر المؤمنین
میگویند که این نام مخصوص علی بن ابی طالب است و هنوز معنی این نام و تأویل او بر مردم ظاهر نشده است راوي گفت تأویل
آن کی خواهد بود فرمود آن وقتی خواهد بود که حقتعالی جمع کند در پیش روي او پیغمبران و مؤمنان را تا یاري کنند او را
چنانچه حقتعالی فرموده است وَ إِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثاقَ النَّبِیِّینَ تا آخر آیه که گذشت پس در آن روز میدهد رسول خدا صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم علم را بعلی بن ابی طالب پس او امیر جمع خلایق خواهد بود و خلایق همه در زیر علم آن حضرت خواهند بود و او امیر
و پادشاه همه خواهد بود این است تأویل امیر المؤمنین و معنی آن و در کتاب سلیم بن قیس هلالی روایت کرده است که ابان بن
ابی عباس گفت رفتم بخانه ابی الطفیل و او حدیث رجعت را از من روایت کرد از جماعتی از اهل بدر و از سلمان و مقداد و ابی بن
کعب- ابو الطفیل گفت من عرض کردم آنچه از ایشان شنیده بودم بر علی بن أبی طالب علیه السّلام در کوفه پس گفت این علم
خاصی است که باید این امت بدانند و رد کنند علم خصوصیات آن را بخدا پس آنچه از ایشان شنیده بودم بآن حضرت عرض
کردم همه را تصدیق نمود و آیات بسیار را از قرآن تفسیر کرد برجعت تفسیر واضح شافی تا آنکه چنان شدم که یقین من بقیامت
زیاده نیست از یقین برجعت پرسیدم که حوض رسول خدا در دنیا خواهد بود یا در آخرت فرمود بلکه در دنیا خواهد بود پرسیدم
کی مردم را از حوض دور خواهد کرد فرمود که من بدست خود دور خواهم کرد و دوستان خود را ص: 345 بر سر
حوض خواهم آورد و دشمنان خود را تشنه خواهم برگردانید پس از آن حضرت از دابۀ الارض پرسیدم حضرت مضایقه فرمود
چون الحاح و مبالغه کردم فرمود که آن دابهایست که طعام میخورد و در بازارها راه میرود و با زنان مباشرت میکند گفتم یا امیر
المؤمنین بگو کیست فرمود که او صاحب زمین است که زمین باو ساکن میگردد گفتم یا امیر المؤمنین بگو کیست فرمود که صدیق
و فاروق این امت است و عالم ربانی و ذو القرنین این امت است بازگفتم بیان فرما که کیست فرمود آنست که خدا در شأن او وَ
یَتْلُوهُ شاهِدٌ مِنْهُ گفته و گفته است الَّذِي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتابِ و گفته است وَ الَّذِي جاءَ بِالصِّدْقِ وَ صَدَّقَ بِهِ و تصدیق کرده او پیغمبر
را در وقتی که همه کافر بودند گفتم یا امیر المؤمنین نامش را بگو فرمود که گفتم اي ابی الطفیل بخدا سوگند که اگر عامه شیعیان
مرا بنزد من بیاوري که اقرار بطاعت من میکنند و مرا امیر المؤمنین مینامند و جهاد مخالفان مرا حلال میدانند پس حدیث کنم
ببعضی از آنچه میدانم از تأویل آیاتی که خدا در قرآن فرستاده است بر محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم هرآینه همه متفرق و
پراکنده شود مگر طایفه قلیلی از اهل حق بدرستی که امر ما صعب است و اذعان باحادیث ما دشوار است و نمیشناسد آنها را و اقرار
بآنها نمیکند مگر ملک مقربی یا پیغمبر مرسلی یا بنده مؤمنی بحیثیتی که خدا امتحان کرده باشد دل او را براي ایمان اي ابی الطفیل
چون رسول خدا از دنیا رفت مردم همه متفرق و مرتد و پراکنده و گمراه شدند مگر آنها که خدا ایشان را ببرکت ما اهل بیت
نگاهداشت. و در منتخب البصائر از سعد بن عبد اللّه روایت کرده است از جابر جعفی از حضرت امام جعفر صادق (ع) که علی را
در زمین رجعتی خواهد بود با فرزندش حسین با علم خود خواهد آمد تا انتقام بکشد از بنی امیه و معاویۀ و آل معاویۀ و هر که با
آن حضرت جنگ کرده باشد پس خدا یاوران او را از اهل کوفه زنده کند و هفتاد هزار کس از سایر مردم پس با ایشان ملاقات
میکند در صفین مثل مرتبه اول تا همه را بکشد و کسی از ایشان نماند که خبر بیرون برد پس خدا ایشان را ببرد بسوي بدترین
عذابها با فرعون و آل فرعون پس بار دیگر امیر المؤمنین ع رجوع کند با رسول خدا و او خلیفه باشد بر زمین و سائر ائمه عاملان او
باشند در اطراف زمین تا عبادت حقتعالی آشکار کرده شود چنانچه پیشتر پنهان عبادت کرده بودند و اضعاف آن عبادت خواهد شد
و حقتعالی بپیغمبرش خواهد داد بقدر پادشاهی جمیع اهل دنیا از روزي که خدا خلق کرده است دنیا را تا روزي که دولتهاي
دیگران برطرف شود تا آنکه حقتعالی وفا کند بوعدهاي که او را داده که غالب گرداند خدا او را بر همه دینها هر چند نخواهند
صفحه 14 از 190
مشرکان و عیاشی از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت کرده است که اول کسی که به دنیا برمیگردد ص: 346
حضرت امام حسین (ع) است و اصحاب او و یزید و اصحاب او خواهند بود پس همه ایشان را بکشد مثل آنکه ایشان کشتهاند
چنانچه حقتعالی فرموده است ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ وَ أَمْدَدْناکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ جَعَلْناکُمْ أَکْثَرَ نَفِیراً یعنی پس گردانیدیم از
براي شما غلبه بر ایشان را و اعانت کردیم شما را بمالها و پسرها و گردانیدیم لشکرهاي شما را زیاده از لشکرهاي آنها و شیخ کشی
و شیخ مفید در ارشاد و در مجالس بسندهاي بسیار معتبر از عبایه اسدي و اصبغ بن نباته و غیر ایشان روایت کردهاند از حضرت امیر
المؤمنین علیه السّلام که گفت منم سید و مهتر پیران و در من سنتی از ایوب هست بخدا قسم که حقتعالی از براي من اهل مرا بسوي
من جمع خواهد کرد چنانچه از براي ایوب اولاد او را زنده کرد و جمع کرد و ایضا شیخ کشی از حضرت امام جعفر صادق علیه
السّلام روایت کرده است که فرمود که من سؤال کردم از خدا که اسماعیل فرزند مرا بعد از من باقی بدارد ابا کرد و لکن در باب او
منزلت دیگر حق تعالی بمن عطا کرد که او اول کسی باشد که در رجعت بیرون آید با ده نفر از اصحاب خود که یکی از آنها عبد
اللّه بن شریک عامري باشد و او علمدارش خواهد بود و از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام روایت کرده است که گویا میبینم
عبد اللّه بن شریک را که عمامه سیاهی بر دارد و علامت در میان دو کتفش آویخته و از دامن کوه بالا میرود در پیش روي قائم ما
با چهار هزار کس که در رجعت زنده شدهاند و صدا بتکبیر بلند کردهاند و ایضا شیخ کشی روایت کرده است که از داود رقی که
گفت بخدمت امام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم که من پیر شدهام و استخوانهایم باریک شده است و میخواهم ختم اعمال
من بآن باشد که در راه شما کشته شوم حضرت فرمود که چارهاي از این نیست که اگر در این وقت نشود در رجعت خواهد شد و
شیخ حسن بن سلیمان از کتاب خطب امیر المؤمنین علیه السّلام خطبه طولانی از آن حضرت روایت کرده است و در عرض آن
خطبه فرمود که ضبط نمیکند احادیث ما را مگر قلعههاي حصین یا سینههاي امین یا عقلهاي متین رزین پس فرمود العجب و کل
عجب از آنچه واقع خواهد شد در میان ماه جمادي و رجب پس مردي از شرطۀ الخمیس پرسید که این چه تعجب است که
میفرمائید حضرت فرمود تعجب نکنم از آن که مردهاي چند زنده خواهند شد و شمشیر بر سر زندهها خواهند زد و بحق خداوندي
که حبه را شکافته و گیاه را بیرون آورده و خلایق را خلق فرموده گویا میبینم ایشان را که در میان بازارهاي کوفه راه میروند و
شمشیرهاي برهنه بر دوش گذاشته باشند و بزنند بر دشمنان خدا و رسول و مؤمنان و این است معنی آنچه خدا فرموده است یا أَیُّهَا
الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَوَلَّوْا قَوْماً غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَما یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحابِ الْقُبُورِ ص: 347 یعنی اي
گروه مؤمنان دوستی مکنید با قومی که غضب کرده است خدا بر ایشان بتحقیق که ناامید گردیدهاند از آخرت چنانچه ناامید
گردیدهاند کافران از اصحاب قبرها و ابن بابویه در علل الشرایع روایت کرده است از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام که چون
قائم ما ظاهر شود عایشه را زنده کند تا بر او حد بزند و انتقام فاطمه را از او بکشد و شیخ مفید در ارشاد از حضرت امام جعفر
صادق (ع) روایت کرده است که چون وقت قیام قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بشود در جمادي الآخر و ده روز از ماه
رجب بارانی ببارد که خلایق مثل آن را ندیده باشند پس برویاند خدا بآن باران گوشتهاي مؤمنان و بدنهاي ایشان را در قبرهاي
ایشان و گویا نظر میکنم بسوي ایشان که آیند از جانب قبیله جهنیه و خاك قبر را از سرهاي خود افشانند و ایضا از آن حضرت
روایت کرده است که بیرون میآید با قائم از پشت کوفه یعنی نجف بیست و هفت نفر با پانزده نفر از قوم موسی از آنها که
حقتعالی فرموده است که هدایت میکردند بحق و بحق عدالت میکردند و هفت نفر از اصحاب کهف و یوشع بن نون و سلمان و ابو
ذر و جابر انصاري و مقداد و مالک اشتر پس در پیش روي آن حضرت خواهند بود و یاوران و حاکمان او خواهند بود و عیاشی نیز
این حدیث را ذکر کرده است و نعمانی روایت کرده است از حضرت امام محمد باقر علیه السّلام که چون قائم آل محمد صلّی اللّه
علیه و آله و سلّم بیرون آید خدا او را یاري کند بملائکه و اول کسی که با او بیعت کند محمد باشد و بعد از آن علی و شیخ
طوسی و نعمانی از حضرت امام رضا علیه السّلام روایت کرده است که از علامات ظهور حضرت قائم آنست که بدن برهنهاي در
صفحه 15 از 190
پیش قرص آفتاب ظاهر خواهد شد و منادي ندا خواهد کرد که این امیر المؤمنین است برگشته است که ظالمان را هلاك کند و
ایضا شیخ روایت کرده است از حضرت ابی عبد اللّه که چون قائم ما خروج کند نزد قبر هر مؤمنی ملکی بیاید و او را ندا کند که
اي فلان صاحب تو و امام تو ظاهر شده است اگر میخواهی ملحق شوي باو ملحق شو و اگر میخواهی در نعمت و کرامت خدا باشی
هم آنجا باش پس بعضی بیرون آیند و بعضی در نعیم الهی بمانند و در زیارت جامعه مشهوره و اکثر زیارات منقوله خصوصا
زیارت حضرت امام حسین علیه السّلام ذکر رجعت و اظهار اعتقاد بآن مذکور است و در متهجد و مصباح الزائر و سایر کتب از
حضرت امام جعفر صادق (ع) منقولست که هر که دعاي عهدنامه را چهل صباح بخواند از انصار حضرت قائم باشد و اگر پیش از
ظهور آن حضرت بمیرد حقتعالی او را از قبر بیرون آورد در وقت خروج آن حضرت و در عهد نامه مزبور مذکور است که خداوندا
اگر حایل شود میان من و آن حضرت مرگی که بر بندگان خود حتم و لازم گردانیدهاي پس بیرون آور مرا از قبر من حق الیقین،
ص: 348 در حالتی که کفن خود را بر کمر بسته باشم و شمشیر و نیزه خود را برهنه کرده باشم و لبیک گویم دعوت کسی را که
جمیع خلق را بسوي یاري او دعوت مینماید و شیخ در مصباح از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام زیارت بعید حضرت رسول
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و ائمه علیه السّلام را روایت کرده است و در آن روایت مذکور است که من قائلم بفضل شما و اقرار
دارم برجعت شما و انکار نمیکنم قدرت خدا را بر هیچ چیز و قائل نمیشوم مگر بآنچه خدا خواسته است و صاحب کامل الزیارة از
حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام زیارتی از براي حضرت امام حسین علیه السّلام روایت کرده است و در آن زیارت مذکور
است که یاري من از براي شما مهیا است تا حکم کند خدا و مبعوث گرداند شما را پس با شما خواهم بود نه با دشمنان شما پس
من از آنهایم که ایمان دارم برجعت شما و انکار نمیکنم هیچ قدرت خدا را و تکذیب نمیکنم هیچ مشیت او را و نمیگویم هیچ
چیزي را که خدا خواهد نمیتواند بود و بسند صحیح در زیارت دیگر همین مضمون را روایت کردهاند و ایضا بسند معتبر زیارت
دیگر از براي حضرت امام حسین علیه السّلام و جمیع ائمه روایت کرده است و در آن زیارت مذکور است که خداوندا مبعوث
گردان او را در زمان پسندیده که انتقام بکشی باو از براي دین خود و بکشی باو دشمن خود را بدرستی که تو او را وعده کردهاي و
توئی پروردگاري که خلف وعده نمیکنی- و کلینی در وصف قبض روح مؤمن از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت
کرده است در حدیث طولانی که فرمود پس روح مؤمن زیارت میکند آل محمد را در بهشتهاي رضوي و میخورد با ایشان از
طعام ایشان و میآشامد با ایشان از شرابشان و با ایشان سخن میگوید در مجالس ایشان تا خروج کند قائم آل محمد پس خدا زنده
میگرداند ایشان را پس با او میآیند تلبیهگویان فوج فوج پس در آن وقت بشک میافتند اهل بطلان و مضمحل میشوند مخالفان و
از این جهت بود که حضرت رسول بحضرت امیر گفت که وعدهگاه ما و تو وادي السلام است یعنی نجف اشرف و در دعائی که
در سرداب غیبت حضرت صاحب باید خواند مذکور است که پروردگارا توفیق ده مرا که باطاعت قائم قیام نمایم و در خدمت او
باشم و از معصیت او اجتناب نمایم و اگر مرا پیشتر از دنیا ببري پس بگردان مرا اي پروردگار من از آن جماعتی که برمیگردند در
رجعت او و پادشاهی میکنند در دولت او و متمکن میگردند در ایام او و در زیر علم سعادت شیم او میباشند و محشور میشوند در
زمره او و روشن میشود دیده ایشان برؤیت او در کتاب اقبال و مصباح روایت کرده است که توقیعی از حضرت صاحب بیرون آمد
بسوي ابو القاسم بن العلا که روز سیم ماه شعبان که روز ولادت حضرت امام حسین علیه السّلام است که این دعا را باید بخوانند و
دعا را فرمود تا آنجا که ترجمهاش اینست که در مدح حضرت ص: 349 امام حسین میفرماید که سید قبیله است و
اعانت کرده شده است بنصرت در روز رجعت و بعوض شهادت باو دادهاند که امامان از نسل او باشند و شفا در تربت او باشد و
رستگار گردند مردم باو در برگشتن او و برگشتن اوصیاء از عترت او و بعد از قائم و غیبت او تا طلب خون خود و اصحاب خود
بکنند و خداوند جبار را راضی گردانند و در آخر دعا فرمود که ما پناه بغیر او میآوریم و انتظار برگشتن او میکشیم و کلینی و
عیاشی و شیخ مفید و سید بن طاوس بسندهاي خود روایت کردهاند از ابو بصیر که گفت سؤال کردم از حضرت امام جعفر صادق
صفحه 16 از 190
علیه السّلام از تفسیر قول حقتعالی وَ أَقْسَ مُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لا یَبْعَثُ اللَّهُ مَنْ یَمُوتُ یعنی و قسم میخورند بخدا بمبالغه تمام که
خدا زنده نمیگرداند آنها را که مردهاند بلکه زنده میگرداند و وعده لازمیست بر خدا و لیکن اکثر آنها نمیدانند حضرت پرسید
سنیان چه میگویند با تو و تو چه میگوئی در این آیه گفتم مشرکان میگویند و سوگند یاد میکنند که خدا مردهها را در قیامت زنده
نمیکند حضرت فرمود که هلاك و زیانکار باد کسی که این سخن را میگوید بپرس از ایشان که مشرکان سوگند ایشان بخدا بود
یا بلات و عزي ابو بصیر گفت فداي تو شوم بفرما معنی آیه را حضرت فرمود که چون قائم ما ظاهر شود خدا جماعتی از شیعیان ما
را زنده گرداند براي او که شمشیرها بر دوش گذاشته مهیاي جنگ بیاري آن حضرت بیایند چون این خبر بجمعی از شیعیان ما
برسد که نمرده باشند گویند که اي گروه شیعه چه بسیار دروغ میگوئید شما این زمان دولت شما است و هر دروغی که میخواهید
میگوئید و اللّه که زنده نشدهاند آنها و تا قیامت زنده نخواهند شد و حقتعالی در این آیه حکایت قول ایشان را فرموده است. و
ایضا کلینی از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام روایت کرده است در تأویل قول حقتعالی وَ قَضَیْنا إِلی بَنِی إِسْرائِیلَ فِی الْکِتابِ
لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ یعنی وحی کردیم بسوي بنی اسرائیل در کتاب که افساد خواهید کرد در زمین دو مرتبه و حضرت فرمود
که اشاره است بقتل حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام و خنجر زدن بر ران حضرت امام حسن علیه السّلام وَ لَتَعْلُنَّ عُلُ  وا کَبِیراً و طغیان
خواهید کرد طغیان بزرگی حضرت فرمود که اشاره است بقتل حضرت امام حسن علیه السّلام فَإِذا جاءَ وَعْدُ أُولاهُما پس هرگاه
بیاید وعده انتقال اول ایشان فرمود که هرگاه بیاید وعده انتقام خون حسین علیه السّلام بَعَثْنا عَلَیْکُمْ عِباداً لَنا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجاسُوا
خِلالَ الدِّیارِ یعنی فرستادیم بر شما بندگانی را از ما که صاحب بأس و قدرت عظیم بودند در جنگ پس گردند در میان خانهها
براي کشتن و اسیر کردن شما حضرت فرمود که اشاره است بجماعتی که خدا ایشان را مبعوث گردانید پیش از بیرون آمدن
حضرت قائم پس ص: 350 نخواهند گذاشت کسی را که احدي از آل محمد را کشته باشد مگر آنکه او را خواهند
کشت وَ کانَ وَعْداً مَفْعُولًا و بود وعده کرده شده فرمود که اشاره است بقیام قائم ثُمَّ رَدَدْنا لَکُمُ الْکَرَّةَ عَلَیْهِمْ اشاره است بخروج امام
حسین (ع) با هفتاد نفر از اصحابش که خودهاي مطلا بر سر داشته باشند که هر خود دو رو داشته باشد و بمردم گویند که این
حسین است که بیرون آمده است تا مؤمنان شک در او نکنند و بدانند که دجال و شیطان نیست و حضرت قائم در آن وقت در میان
ایشان باشد پس چون معرفت حضرت امام حسین (ع) در دلهاي مؤمنان قرار گیرد حضرت قائم (ع) از دنیا برود و حضرت امام
حسین (ع) او را غسل دهد و کفن و حنوط کند و بر او نماز کند و او را در لحد بگذارد زیرا که امور وصی را بغیر از وصی کسی
مرتکب نمیشود. مؤلف گوید که اگر کسی گوید که حضرت امام حسین (ع) را کی غسل خواهد داد جواب گوئیم که چون آن
حضرت در این نشأه شهید در معرکه بود احتیاج بغسل ندارد یا ائمه بعد از آن حضرت که بدنیا برگردند آن حضرت را غسل دهند
و نماز کنند بر او تا بنفخ صور منتهی شود و این آیات اگر چه بحسب ظاهر در شأن بنی اسرائیل واقع شده است اما چون آنچه در
امم سابقه واقع شده است شبیه و نظیر آن در این امت واقع میشود حق تعالی آن قصص را براي تنبیه این امت ذکر کرده است پس
اشاره است باین وقایع که در این امت واقع خواهد شد و شیخ مفید و شیخ طوسی بسندهاي معتبر از جابر از امام محمد باقر (ع)
روایت کردهاند که بخدا سوگند که مردي از ما اهل بیت پادشاهی خواهد کرد بعد از وفاتش سیصد و نه سال گفتم این چه وقت
خواهد بود فرمود بعد از آنکه قائم از دنیا برود گفتم قائم (ع) چند سال پادشاهی میکند فرمود نوزده سال و بعد از وفات آن
حضرت هرج و مرج و فتنه بسیار خواهد بود تا پنجاه سال پس منتصر یعنی انتقامکشنده بدنیا خواهد آمد که امام حسین (ع) است و
طلب خون خود و اصحاب خود را خواهد کرد و آن قدر بکشد و اسیر کند که مردم بگویند که اگر این ذریه پیغمبران بود این قدر
آدم نمیکشت پس بعد از آن سفاح بیرون آید یعنی جناب امیر المؤمنین (ع) و کلینی و صفار بسندهاي بسیار از حضرت امام محمد
باقر (ع) روایت کردهاند که حضرت امیر المؤمنین (ع) فرمود که خدا شش چیز بمن داده است دانستن مرگها و بلاها و حکم بحق
در میان خلایق و منم صاحب رجعتها و منم صاحب دولتها و منم صاحب عصا و میسم و منم دابه که با مردم سخن خواهد گفت و
صفحه 17 از 190
در تهذیب و در کافی روایت کردهاند از حضرت امام جعفر صادق (ع) که روزها و شبها نخواهد رفت تا خدا مردهها را زنده کند
ص: 351 کلینی و علی بن ابراهیم روایت کردهاند از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که حقتعالی خبر داد رسول
خود را و بشارت داد او را بامام حسین پیش از آنکه فاطمه باو حامله شود بآن که امامت در فرزندان او خواهد بود تا روز قیامت
پس خبر داد آن حضرت را بآنچه بامام حسین خواهد رسید از کشته شدن و مصیبتها که بخودش و بفرزندانش میرسد پس عوض
داد او را از شهادت بآنکه امامت در عقب او باشد و اعلام کرد آن حضرت را که او کشته خواهد شد پس خدا او را بدنیا برخواهد
گردانید و یاري او خواهد کرد تا دشمنان خود را بکشد و او را پادشاه روي زمین گرداند چنانچه در قرآن مجید فرموده است که
میخواهیم منت گذاریم بر آنها که ایشان را ضعیف گردانیدهاند در زمین و بگردانیم ایشان را امامان و وارثان روي زمین و فرموده
است که بتحقیق که نوشتهایم در زبور بعد از ذکر حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که زمین را بمیراث خواهند برد بندگان
شایسته ما پس خدا بشارت داد پیغمبرش را که اهل بیت تو مالک زمین خواهند شد و بسوي زمین برخواهند گشت و دشمنان خود
را خواهند کشت و سید علی بن عبد الحمید در کتاب انوار مضیئه روایت کرده است که از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام
سؤال کردم از رجعت که آیا حق است فرمود بلی پرسیدم که اول کسی که رجعت خواهد کرد کی خواهد بود فرمود که حضرت
امام حسین علیه السّلام خواهد بود که بعد از حضرت قائم علیه السّلام بیرون خواهد آمد با اصحابش که با او شهید شدند و هفتاد
پیغمبر با او خواهند بود چنانچه با حضرت موسی (ع) مبعوث شدند پس حضرت قائم علیه السّلام انگشتر خود را باو خواهد داد و از
دنیا خواهد رفت و حضرت امام حسین علیه السّلام او را غسل و کفن و حنوط خواهد کرد و او را در قبر مدفون خواهد کرد و ایضا
از کتاب فضل بن شاذان روایت کرده است از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که چون قائم علیه السّلام ظاهر شود و داخل
کوفه شود حق تعالی از پشت کوفه هفتاد هزار صدیق را مبعوث خواهد گردانید که در میان اصحاب او و از یاران او باشند و ابن
قولویه در کامل الزیارة بسند معتبر از برید عجلی روایت کرده است که گفت از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام پرسیدم از
اسماعیل که خدا او را در قرآن صادق الوعد گفته است آیا اسماعیل پسر ابراهیم است حضرت فرمود نه بلکه اسماعیل پسر حزقیل
است که پیغمبر بود و خدا او را مبعوث گردانید بر قومش پس تکذیب او کردند و پوست سر و روي او را کندند و حقتعالی غضب
کرد بر ایشان وسطاطائیل ملک عذاب را بسوي او فرستاد و گفت پروردگار عزت مرا بسوي تو فرستاده است که قوم تو را عذاب
کنم بسختترین عذابها اگر خواهی اسماعیل گفت مرا احتیاجی نیست حقتعالی باو وحی کرد که پس حاجت تو چیست اي
اسماعیل گفت ص: 352 پروردگارا تو عهد و پیمان گرفتی از براي خود بپروردگاري و از براي محمد صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم بپیغمبري و از براي اوصیاء او بامامت و خبر دادي خلق خود را بآنچه امت او نسبت بحسنین خواهند کرد بعد از پیغمبر
ایشان و وعده دادي حسین را که او را بدنیا برگردانی تا انتقام بکشی از آنها که این ستم را نسبت باو کردند پس حاجت من بسوي
تو آنست اي پروردگار من که مرا برگردانی بسوي دنیا تا انتقام خود را بکشم از آنها که نسبت بمن این کار کردهاند چنانچه حسین
را بر خواهی گردانید پس حقتعالی اسماعیل بن حزقیل را وعده داد که چنین کند لهذا با حضرت امام حسین بدنیا بر خواهد گشت.
و ایضا از جریر روایت کرده است که گفت بحضرت امام جعفر صادق علیه السّلام عرض کردم که فدایت شوم چه بسیار کم است
بقاي شما اهل بیت در دنیا و چه بسیار نزدیکست اجلهاي شما بیکدیگر با احتیاج عظیمی که خلق بشما دارند حضرت فرمود که هر
یک از ما صحیفهاي داریم که در آن نوشته است آنچه باید بآن عمل کنیم در مدت حیوة خود چون اینها منقضی شود میدانیم که
وقت اجل ما رسیده است و مدت حیوة ما منقضی شده است و در آن وقت حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم میآید و خبر
وفات ما را بما میدهد و ثوابهاي عظیم حقتعالی را بما بشارت میدهد و حضرت امام حسین ع چون بصحیفه خود نگاه کرد نوشته بود
آنچه در حال حیوة خود کند و آنچه باقی ماند بعد از این خواهد کرد پس رفت بقتال بامر خداوند ذو الجلال و شهید شد و از جمله
اموري که باقی مانده بود که گروهی از ملائکه از حقتعالی رخصت طلبیدند که بیاري او بیایند و چون بیاري او آمدند حضرت
صفحه 18 از 190
شهید شده بود حقتعالی وحی کرد بسوي ایشان که ملازم قبه او باشید تا از قبر بیرون آید در رجعت و یاري او بکنید پس گریه
کنید بر او و بر آنچه از شما فوت شده است از یاري او و شما مخصوص گردیدهاید بیاري او و گریستن بر او پس آن ملائکه بر او
میگریند و چون او بیرون آید از یاوران او خواهند بود و در تفسیر محمد بن العباس ماهیار و فرات بن ابراهیم و مناقب شاذان بن
جبرئیل از حضرت امام جعفر صادق (ع) روایت کردهاند در تأویل قول حقتعالی یَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَۀُ تَتْبَعُهَا الرَّادِفَۀُ یعنی روزي که
میلرزند حرکت کنندهها و متحرك گردند آنها که ساکن بودند و از پی آنها میآید هر چه در ردیف آنست فرمود که راجفۀ
حسین ابن علی است و رادفۀ علی بن ابی طالب است و اول کسی که از قبر بیرون آید حسین بن علی است با هفتاد و پنج کس و
آنست تأویل قول حقتعالی إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنا چنانچه گذشت و حسن ابن سلیمان از کتاب تنزیل روایت کرده است از جناب امام جعفر
صادق (ع) که کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ ص: 353 یعنی در رجعت ثُمَّ کَلَّا سَوْفَ تَعْلَمُونَ یعنی در قیامت و محمد بن العباس
بسند معتبر از حضرت امام محمد باقر روایت کرده است در تفسیر قول حقتعالی إِنْ نَشَأْ نُنَزِّلْ عَلَیْهِمْ مِنَ السَّماءِ آیَۀً فَظَلَّتْ أَعْناقُهُمْ لَها
خاضِ عِینَ یعنی اگر خواهیم میفرستیم بر ایشان از آسمان آیتی پس میگردد گردنهاي ایشان از براي این آیت ذلیل حضرت فرمود
گردنهاي بنی امیه براي آن آیت ذلیل و خاضع میگردد و آیت آنست که علی بن أبی طالب علیه السّلام در هنگام زوال شمس ظاهر
میگردد نزد قرص آفتاب از براي مردم تا بشناسند او را بحسب و نسبش پس بنی امیه را بکشد حتی آنکه از بنی امیه مردي خود را
در پهلوي درختی پنهان کند درخت بسخن آید و فریاد کند که این مردي است از بنی امیه اینجا پنهان شده است او را بکشید و
شیخ حسن بن سلیمان از کتاب ابن ماهیار که از اکابر محدثین شیعه است روایت کرده است از ابو مروان که گفت از حضرت امام
جعفر صادق علیه السّلام سؤال کردم از تفسیر قول حقتعالی إِنَّ الَّذِي فَرَضَ عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لَرادُّكَ إِلی مَعادٍ فرمود که دنیا آخر
نمیشود تا جمع شوند رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین علیه السّلام در ثوبه که موضعی است از کوفه در آنجا
مسجدي بنا کنند که دوازده هزار در داشته باشد و ایضا از کتاب بشارت سید علی بن طاوس روایت کرده است از عمران که
مجموع عمر دنیا صد هزار سال است بیست هزار سال دولت سایر مردم است و هشتاد هزار سال ایام دولت محمد و آل محمد است
و سید بن طاوس گفته است که در کتاب ظهیر بن عبد اللّه این روایت را از این مبسوطتر دیدهام و در کامل الزیارة از مفضل از
حضرت صادق علیه السّلام روایت کرده است که فرمود گویا میبینم که کرسی از نور بگذارند و بر آن نصب کنند قبهاي از یاقوت
سرخ مکلل بسایر جواهر و حضرت امام حسین علیه السّلام بر آن کرسی نشیند و بر دور آن کرسی نور هزار قبه سبز بوده باشد و
مؤمنان آیند و آن حضرت را زیارت کنند و بر او سلام کنند پس حقتعالی خطاب کند ایشان را که اي دوستان من آنچه خواهید از
من سؤال کنید بسیار آزار کشیدید و ذلیل و مظلوم شدید امروز هر حاجت از حاجتهاي دنیا و آخرت که از من سؤال کنید بر
میآورم از براي شما پس خوردن و آشامیدن ایشان از بهشت باشد اینست و اللّه کرامت و بزرگواري عظیم مؤلف گوید که
حاجتهاي دنیا که در این حدیث مذکور است دلالت میکند که این حدیث در رجعت خواهد بود و در کتاب احتجاج روایت کرده
است که از ناحیه مقدسه زیارتی بیرون آمد بسوي محمد بن جعفر بن حمیري و در آن مذکور است که شهادت میدهم که تو
حجت خدائی و شمائید اول و آخر و آنکه رجعت شما حقست و در آن شکی نیست در روزي که ص: 354 نفع
نمیدهد نفسی را ایمان او که ایمان نیاورده باشد پیشتر یا کسب کند در ایمانش خیري را و ابن بابویه در کتاب صفات الشیعۀ روایت
کرده است از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که هر که اقرار کند به هفت چیز مؤمن است و از جمله آنها ایمان برجعت را
ذکر کرده است که هر که اقرار کند بیگانگی خدا و اقرار کند برجعت و بمتعه زنان و بحج تمتع و ایمان بیاورد بمعراج و بسؤال قبر
و حوض کوثر و شفاعت و خلق بهشت و دوزخ و صراط و میزان و بعث و نشور و جزا و حساب پس او مؤمن است بحق و راستی و
او از شیعیان ما اهل بیت است و احادیث دیگر در این باب بسیار است که اکثر را در کتاب بحار الانوار ایراد نمودهام و شک نیست
در آنکه اصل رجعت فی الجمله متواتر است بالمعنی و کسی که شک کند در آن ظاهر آنست که حشر قیامت را نیز منکر باشد و
صفحه 19 از 190
امري که بنصوص متواتره ثابت شده باشد بمحض استبعادات و هم انکار کردن آن محض بیدینی است و از خصوصیات که در
بعضی از روایات شاذه وارد شده جزم نمیتوان کرد و انکار نیز نمیتوان کرد و اختلاف در خصوصیات آن باعث نمیشود که اصلش
را انکار کنند چنانچه در بسیاري از خصوصیات حشر و بهشت و جهنم و صراط و میزان و غیر آنها اختلاف در اخبار واقع شده است
و این باعث آن نمیشود که اصلش را که ضروري دین است کسی انکار کند و خلاصهاش آنست که رجعت بعضی از مؤمنان و
بعضی از کافران و نواصب و مخالفان متواتر است و انکارش موجب خروج از دین تشیع است نه خروج از دین اسلام و رجعت
حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام و حضرت امام حسن علیه السّلام نیز متواتر است بلکه از حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم
نیز متواتر است یا قریب بتواتر و در سایر ائمه نیز احادیث صحیحه و معتبره بسیار وارد شده است و اگر متواتر نباشد بمرتبهاي رسیده
است که اذعان باید کرد و انکار نباید کرد اما خصوصیتهاي این رجعتها معلوم نیست که آیا با ظهور آن حضرت در یک زمان
خواهد بود یا بعد خواهد بود و از بعضی احادیث ظاهر میشود که بترتیب زمان امامت رجعت خواهند کرد و شیخ حسن بن سلیمان
قائل شده است بآنکه هر امامی زمان امامتی دارد و زمان مهدي علیه السّلام بودنی دارد و حضرت صاحب الامر اول که ظاهر میشود
زمان امامت اوست و بعد از رجعت آباء کرام خود باز آن حضرت رجعت خواهد کرد و باین وجه تأویل کرده است آن حدیث را
که از ما دوازده امام دوازده مهدي هست و این قول اگر چه بعید از صواب نیست اما مجمل اقرار کردن و تفاصیلش را بعلم ایشان
رد کردن احوط است و ابن بابویه در رساله اعتقادات گفته است که اعتقاد ما در رجعت آنست که آن حق است و حقتعالی فرموده
است أَ لَمْ تَرَ إِلَی الَّذِینَ خَرَجُوا مِنْ دِیارِهِمْ وَ هُمْ أُلُوفٌ حَ ذَرَ الْمَوْتِ فَقالَ لَهُمُ اللَّهُ مُوتُوا ثُمَّ أَحْیاهُمْ ایشان هفتاد هزار خانه بودند و
ص: 355 در میان ایشان هر سال طاعون واقع میشد و اغنیاء چون قوت داشتند بیرون میرفتند و فقرا چون ضعیف بودند
در محل خود میماندند و طاعون در اغنیاء کمتر از فقراء واقع میشد پس یک سال همه اتفاق کردند که از دیار خود بیرون روند
چون وقت طاعون شد همه بیرون رفتند و در کنار دریا فرود آمدند چون بارهاي خود را بر زمین گذاشتند ندائی از جانب حقتعالی
بایشان رسید که بمیرید پس همه مردند مردم استخوانهاي ایشان را در موضعی جمع کردند و سالها بر این حال ماندند پس پیغمبري
از پیغمبران بنی اسرائیل بر ایشان گذشت که او را ارمیا میگفتند و دعا کرد که پروردگارا اگر خواهی ایشان را زنده میتوانی کرد که
شهرهاي ترا آباد کنند و بندگان تو از ایشان بهم رسند و ترا عبادت کنند در میان سایر عبادت کنندگان تو پس حقتعالی باو وحی
کرد که میخواهی من ایشان را زنده کنم از براي تو گفت بلی پس همه ایشان را خدا زنده کرد بدعاي آن پیغمبر و با او رفتند پس
این جماعت مردند و بدنیا برگشتند پس باجلهاي خود مردند و ایضا در قرآن مجید قصه حضرت عزیر وارد شده است که حق تعالی
او را میراند و بعد از صد سال زنده گردانید و بعد از آنکه سالها زنده ماند باجل مقدر خود مرد و حقتعالی ذکر کرده است قصه
هفتاد نفر را که حضرت موسی از قوم خود اختیار کرد و با خود بطور برد چون کلام خدا را شنیدند گفتند ما تصدیق نمیکنیم تا
خدا را علانیه ببینیم پس بسبب ظلم ایشان و گفتار بد ایشان صاعقهاي بایشان رسید و همه مردند پس موسی علیه السّلام گفت
پروردگارا چهگویم با بنی اسرائیل چون برگردم و ایشان را با خود نبرم پس خدا ایشان را زنده کرد و بدنیا برگشتند و خوردند و
آشامیدند و مقاربت کردند و فرزندان بهم رسانیدند پس باجلهاي خود مردند و حقتعالی بحضرت عیسی علیه السّلام خطاب کرد که
بیاد آور وقتی را که زنده میکردي مردگان را باذن من و جمیع مردهها را که زنده کرد باذن خدا برگشتند بدنیا و مدتها ماندند و
بعد از آن مردند باجلهاي خود و اصحاب کهف سی صد و نه سال مردند و خدا ایشان را زنده کرد و بدنیا برگشتند و مثل اینها
بسیار است که دلالت میکند بر آنکه رجعت در امم سابقه واقع شده است و رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود که میباشد
در این امت مثل آنچه در امم سابقه واقع شده است مانند دوتاي نعل و پرهاي تیر با یکدیگر پس باید که در این امت نیز رجعت
واقع شود و مخالفان ما نقل کردهاند که چون حضرت قائم بیرون آید عیسی علیه السّلام از آسمان فرود آید و در عقب او نماز کند
و نزول او بزمین زنده شدن بعد از مرگست زیرا که حق تعالی فرموده است که إِنِّی مُتَوَفِّیکَ وَ رافِعُکَ إِلَیَّ و بعد از آن بعضی آیات
صفحه 20 از 190
سابقه را که دلالت بر رجعت میکند ایراد نموده و آنچه در باب موت حضرت عیسی و اصحاب کهف فرموده ص: 356
نزد فقیر محل تأمل است و در حیوة القلوب و بحار الانوار مذکور است تحقیق آنها و ختم مینمائیم این مبحث را بایراد حدیث
مشهور مفضل- شیخ حسن بن سلیمان در کتاب منتخب البصائر روایت کرده است بسند معتبر از مفضل بن عمر که گفت سؤال
کردم از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام که آیا آن امامی که مردم انتظار ظهور او میکشند و امیدوار فرج او هستند یعنی
مهدي صاحب الزمان وقت معلوم معینی براي خروج آن حضرت هست فرمود که حقتعالی ابا نموده از اینکه از براي ظهور او وقتی
تعیین فرماید که شیعیان بدانند پس فرمود که آیاتی که حق سبحانه و تعالی در امر قیام ساعت در قرآن مجید فرموده است همگی
در باب قیام آن حضرت نازل شده است و هر کس براي ظهور مهدي ما وقتی معین قرار دهد خود را با خدا در علم غیب شریک
گردانیده و دعواي اطلاع بر اسرار غیب الهی کرده است مفضل گفت که اي مولاي من چگونه خواهد بود ابتداي ظهور آن حضرت
فرمود که بیخبر ظاهر خواهد گردید و نامش بلند شود و امرش هویدا گردد و از آسمان منادي باسم و کنیت و نسبش ندا کند تا
آنکه حجت شناخت او بر خلق تمام شود با آن حجتی که ما بر خلق لازم ساختهایم و قصهها و احوالش را بیان کردهایم و نام و نسب
و کنیتش را براي مردم ظاهر کردهایم که نام و کنیتش مثل نام و کنیت جد او است تا آنکه مردم نگویند که ما نام و نسب او را
نمیدانستیم پس خدا او را بهمه دینها غالب گرداند چنانچه حقتعالی پیغمبرش را وعده داده است که لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ
الْمُشْرِکُونَ یعنی حقتعالی فرستاد پیغمبرش را با هدایت و دین حق تا او را غالب گرداند بر همه دینها و هر چند کراهت داشته باشند
آنها که بخدا شرك میآورند و در آیه دیگر فرموده است که وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَۀٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ یعنی قتال کنید با
کافران تا آنکه در زمین فتنه و کفر نباشد و بوده باشد دینها همه از براي خدا پس فرمود که و اللّه اي مفضل بردارد از جمیع ملتها و
دینها اختلاف را و همه دین بدین حق برگردد و از هیچکس بغیر دین قبول نکنند چنانچه حقتعالی فرموده است وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ
الْإِسْلامِ دِیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرِینَ یعنی هر که طلب نماید اسلام را پس هرگز از او قبول نکنند و او در آخرت
از زیانکاران باشد مفضل پرسید که در ایام غیبت آن حضرت با کی مخاطبه خواهد فرمود و کی با او سخن خواهد گفت فرمود که
ملائکه و مؤمنان از جن و امر و نهیش بیرون خواهد آمد بسوي معتمدان و نایبان آن حضرت که بشیعیانش برسانند و اللّه اي مفضل
گویا میبینم عصاي آن حضرت را که داخل شود و برد حضرت رسول ص در بر و عمامه زردي بر سر داشته باشد و در پاهایش
نعلین حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و در دستش ص: 357 عصاي آن حضرت بوده باشد و بزي چند در
پیش افکنده باشد تا کسی او را نشناسد و باین هیئت بیاید بنزد خانه کعبه تنها و بیرفیق پس چون شب در آید و دیدهها بخواب
رود جبرئیل و میکائیل وصف صف از ملائکه بر او نازل شوند پس جبرئیل گوید اي آقاي من سخن تو مقبولست و امر تو جاري
است پس حضرت صاحب علیه السّلام دست بر روي مبارك خود کشد و گوید حمد و سپاس خداوندي را سزاست که وعده ما را
راست گردانید و زمین بهشت را بر ما میراث داد که هر جا که خواهیم قرار بگیریم پس نیکو مزدي است مزد کارکنان براي خدا
پس بایستد میان رکن حجر الاسود و مقام ابراهیم و بصداي بلند ندا کند که اي گروه بزرگواران و مخصوصان من و آنها که
حقتعالی ایشان را براي یاري من ذخیره کرده است پیش از ظاهر شدن من بر روي زمین بیائید بسوي من حقتعالی صداي آن
حضرت را برساند بایشان در هر جاي عالم که باشند از مشرق و مغرب عالم و بر هر حالتی که بوده باشند پس بشنوند همه بیک
آواز و همگی متوجه آن حضرت شوند و بیک چشم بر هم زدن همه حاضر شوند نزد آن حضرت در ما بین رکن و مقام پس
عمودي از نور بلند شود از زمین بسوي آسمان که هر مؤمنی که بر روي زمین باشد از آن روشنی یابد و آن نور در میان خانههاي
مؤمنان درآید و جانهاي ایشان بآن فرح یابد اما ندانند که قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ظاهر شده است پس چون صبح
شود سیصد و سیزده تن که به طی الارض از اطراف عالم بخدمت آن حضرت حاضر شدهاند همه در خدمتش ایستاده باشند پس
پشت بکعبه دهد و دست خود را بگشاید و مانند دست موسی از نور عالم را روشن کند پس گوید که هر که با این دست بیعت
صفحه 21 از 190
کند چنانست که با خدا بیعت کرده است پس اول کسی که دستش را ببوسد جبرئیل باشد پس سایر ملائکه با او بیعت نمایند پس
نجیبان جن بشرف بیعت برسند پس سیصد و سیزده نفر نقباء به بیعت او سرافراز گردند آنگاه مردم مکه فریاد بر آورند که کیست
این شخص که در جانب کعبه ظاهر گردیده و چه جماعتاند اینها که با اویند پس بعضی گویند که صاحب همان بزهاست که
داخل مکه شد پس بعضی گویند که هیچیک از اصحابش را میشناسید گویند که نمیشناسیم هیچیک را مگر چهار نفر از اهل مکه
و چهار نفر از اهل مدینه که اینها را بنام و نسب میشناسیم و این بیعت در اول طلوع آفتاب باشد پس چون آفتاب بلند شود از پیش
قرص آفتاب منادي ندا کند بآواز بلند که اهل آسمانها و زمینها بشنوند که اي گروه خلایق این مهدي آل محمد است و بنام و
کنیت جدش او را یاد کند و نسبت دهد او را بامام حسن پدرش امام یازدهم و دیگر پدرانش را بشمارد تا حسین بن علی با او بیعت
کنید تا هدایت بیابید و مخالفت او ننمائید که گمراه میشوید پس اول ص: 358 کسی که آن ندا را لبیک میگوید و
اجابت میکند ملائکه پس مؤمنان جن پس سیصد و سیزده نفر که نقباي آن حضرتند میگویند شنیدیم و اطاعت کردیم و هیچ
صاحب گوشی از خلایق نمیماند مگر آنکه آن صدا را میشنوند و متوجه میشوند خلایق از شهرها و صحراها و دریاها و بیابانها
پس چون نزدیک بغروب آفتاب شود شیطان ندا کند که پروردگار شما در وادي یابس ظاهر شده است و او عثمان بن عنبسه است
از فرزندان یزید بن معاویه با او بیعت کنید تا هدایت بیابید و مخالفت نکنید که گمراه میشوید پس ملائکه و جن و نقباء همه او را
تکذیب کنند و دانند که او شیطانست و گویند که شنیدیم اما باور نمیکنیم پس هر صاحب شکی و منافقی و کافري که باشد
بنداي آخر از راه برود و در تمام آن روز حضرت صاحب پشت بکعبه داده گوید که هر که خواهد نظر کند بآدم و شیث و نوح و
سام و ابراهیم و اسماعیل و موسی و یوشع و عیسی و شمعون پس نظر کند بمن که علم و کمال همه با من است و هر که خواهد نظر
کند بمحمد و علی و حسن و حسین علیه السّلام و ائمه از ذریه حسین علیه السّلام پس نظر کند بمن و آنچه خواهد از من سؤال کند
که علم همه نزد من است آنچه آنها مصلحت ندانستند و خبر ندادند من خبر میدهم و هر که کتب آسمانی و صحف پیغمبر را
میخواهد بیاید و از من بشنود پس ابتداء کند و صحف آدم و شیث را بخواند امت آدم و شیث گویند که اینست و اللّه صحف آدم
و شیث که هیچ تغییر نیافته است و خواند بر ما از آن صحف آنچه نمیدانستم پس بخواند صحف نوح و صحف ابراهیم و توریۀ
موسی و انجیل عیسی و زبور داود را پس علمهاي آن ملتها همه شهادت دهند که این است آن کتابها بنحوي که از آسمان نازل
شده بود و تغییر نیافته است و آنچه از ما فوت شده بود و بما نرسیده بود همه را بر ما خواند پس بخواند قرآن را بنحوي که حقتعالی
بر حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم نازل ساخته بیآنکه تغییر یافته باشد و تبدیل یافته باشد چنانچه در قرآنهاي دیگر شد
پس در این حال شخصی بیاید بخدمت آن حضرت که رویش بجانب پشت گشته باشد و بگوید که اي سید من منم بشیر و امر کرد
مرا ملکی از ملائکه که بخدمت تو بیایم و تو را بشارت دهم بهلاك شدن لشکر سفیانی پس حضرت فرماید که قصه خود را و
برادرت را براي مردم نقل کن بشیر گوید من و برادرم در میان لشکر بودیم و خراب کردیم دنیا را از دمشق تا بغداد و کوفه را
خراب کردیم و مدینه را خراب کردیم و منبر را در هم شکستیم و استرهاي ما در میان مسجد مدینه سرگین انداختند پس بیرون
آمدیم و مجموع لشکرهاي ما سیصد هزار کس بودند و متوجه شدیم که کعبه را ص: 359 خراب کنیم و اهلش را بقتل
رسانیم پس بصحراي بیدا رسیدیم که در حوالی مدینه طیبه است آخر شب فرود آمدیم پس صدائی از آسمان آمد که اي بیدا
هلاك گردان این گروه ستمکاران را پس زمین شکافته شد و تمام لشکرها را با چهارپایان و اموال و اسباب فرو برد و کسی و
چیزي نماند بغیر از من و برادرم در روي زمین ناگاه ملکی بنزد ما آمد و روهاي ما را بپشت گردانید چنانچه میبینی پس با برادرم
گفت اي محمد نذیر برو بنزد سفیانی ملعون در دمشق و او را بترسان بظاهر شدن مهدي آل محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و خبر
ده او را که لشکرش را حقتعالی به بیدا هلاك گردانید و با من گفت که اي بشیر ملحق شو بحضرت مهدي علیه السّلام در مکه و او
را بشارت ده در هلاك شدن ظالمان و توبه کن بر دست آن حضرت که توبه ترا قبول میفرماید پس حضرت دست مبارك را بر
صفحه 22 از 190
روي بشیر بمالد و بجانب اولی برگردد و با آن حضرت بیعت کند و در لشکر آن حضرت بماند مفضل پرسید که اي سید من
ملائکه و جن در آن زمان بر مردم ظاهر خواهند شد فرمود که بلی و اللّه اي مفضل و با ایشان گفتگو خواهند کرد چنانچه مردي با
اهل و یاران خود صحبت دارد مفضل گفت که ملائکه و جن با او خواهند بود فرمود بلی و اللّه اي مفضل و آن حضرت با آن گروه
فرود خواهند آمد در زمین هجرت ما بین نجف و کوفه و عدد اصحابش در آن وقت چهل و شش هزار از ملائکه خواهند بود و
شش هزار از جن و بروایت دیگر چهل و شش هزار از جن و خدا با این لشکر او را بر عالم ظفر خواهد داد مفضل پرسید که آن
حضرت با اهل مکه چه خواهد کرد فرمود که اول ایشان را بحکمت و موعظه بحق دعوت خواهد کرد پس چون اطاعتش کنند
شخصی از اهل بیت خود را خلیفه گرداند بر ایشان و بیرون آید و متوجه مدینه طیبه شود مفضل پرسید که خانه کعبه را چه خواهد
کرد فرمود که خراب خواهد کرد و از بنائی که حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل گذاشته بودند بنا میکند و میسازد و بناهاي
ظالمان را در مکه و مدینه و عراق و سایر اقالیم خراب میکند و از اساس اولش بنا میکند و میسازد و مسجد کوفه را نیز خراب میکند
و از اساس اولش بنا میکند و قصر کوفه را نیز خراب میکند که هر که او را بنا نهاده ملعون است مفضل پرسید که در مکه معظمه
اقامت خواهد نمود فرمود نه اي مفضل بلکه شخصی از اهل بیت خود را در آنجا جانشین خواهد کرد و چون از مکه بیرون آید اهل
مکه خلیفه آن حضرت را بقتل رسانند پس حضرت باز بسوي مکه معاودت نماید پس بیایند بخدمت آن حضرت سر در زیر افکنده
و گریان و تضرع کنند و گویند اي مهدي آل محمد توبه میکنیم توبه ما را قبول فرما پس ایشان را پند دهد و از عقوبات دنیا و
آخرت بترساند و از اهل مکه شخصی را بر ایشان والی کند و بیرون آید و باز آن والی را بکشند آنگاه ص: 360 یاوران
خود را از جن و نقباء بسوي ایشان برگرداند که بایشان بگویند که برگردند بحق پس هر که ایمان بیاورد او را ببخشد و هر که
ایمان نیاورد او را بقتل رسانید پس چون عسکر فیروزي اثر بسوي مکه بازگردند از صد کس یک کس ایمان نیاورد بلکه از هزار
کس یک کس ایمان نیاورد. مفضل پرسید که اي مولاي من خانه حضرت مهدي و محل اجماع مؤمنان کجا خواهد بود فرمود که
پایتخت آن حضرت شهر کوفه خواهد بود و مجلس دیوان و حکمش مسجد کوفه خواهد بود و محل جمع بیت المال و قسمت
غنیمتها مسجد سهله و موضع خلوتش نجف اشرف خواهد بود مفضل پرسید که جمیع مؤمنان در کوفه خواهند بود فرمود که بلی و
اللّه هیچ مؤمنی نباشد مگر آنکه در کوفه باشد یا در حوالی کوفه باشد یا دلش مایل بکوفه باشد و در آن زمان قیمت جاي خوابیدن
یک گوسفند در کوفه دو هزار درهم باشد و در آن زمان شهر کوفه وسعتش بقدر پنجاه و چهار میل یعنی هیجده فرسخ باشد و
قصرهاي کوفه بکربلاي معلا متصل گردد و حق تعالی کربلا را پناهی و جایگاه گرداند که پیوسته محل آمد و شد ملائکه و مؤمنان
باشد حقتعالی آن زمین مقدس را بسیار بلند مرتبه گرداند و چندان از برکات و رحمتها در آن قرار دهد که اگر مؤمنی در آنجا
بایستد و بخواند خدا را هرآینه بیک دعا مثل هزار مرتبه ملک دنیا باو کرامت فرماید پس حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام
آهی کشیدند و فرمودند اي مفضل بدرستی که بقعههاي زمین با یکدیگر مفاخرت کردند پس کعبه معظمه بر کربلاي معلا فخر
کرد حق تعالی وحی کرد بکعبه که ساکت شو و فخر مکن بر کربلا بدرستی که آن بقعه مبارکهاي است که در آنجا نداي إِنِّی أَنَا
اللَّهُ از شجره مبارکه بموسی رسید و آن همان مکان بلند است که مریم و عیسی را در آنجا جاي دادم و در موضعی که سر مبارك
حضرت امام حسین علیه السّلام را بعد از شهادت شستند و در همان موضع حضرت مریم عیسی روح اللّه را در وقت ولادت غسل
داد و خود در آنجا غسل کرد و آن بهترین بقعهایست که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم از آنجا عروج نمود و خیر و
رحمت بیپایان براي شیعیان ما در آنجا مهیا است تا ظاهر شدن حضرت قائم علیه السّلام مفضل گفت اي سید من پس حضرت
صاحب الامر دیگر بکجا متوجه خواهد شد فرمود که بسوي مدینه جدم رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و چون وارد مدینه
شود امري عجیب از او بظهور خواهد آمد که موجب شادي مؤمنان و خواري کافران گردد مفضل پرسید که آن چه امري است
فرمود که چون بنزد قبر جد بزرگوار خود رسد گوید که اي گروه خلایق این قبر جد من رسول خدا است گویند بلی اي مهدي آل
صفحه 23 از 190
محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم گوید که کیستند اینها که با او دفن ص: 361 کردهاند گویند دو مصاحب و همخوابه
او ابو بکر و عمر پس حضرت صاحب در حضور خلق از روي مصلحت پرسد که کیست ابو بکر و کیست عمر و بچه سبب ایشان را
از میان جمیع خلایق با جدم دفن کردهاند و گاه باشد که دیگري باشد که در اینجا مدفون شده باشد پس مردم گویند اي مهدي آل
محمد غیر ایشان کسی در اینجا مدفون نیست ایشان را براي همین در اینجا دفن کردهاند که خلیفه رسول خدا و پدر زنان آن
حضرت بودند پس فرماید آیا کسی هست که اگر ببیند ایشان را بشناسد گویند بلی ما بصفت میشناسیم باز فرماید که آیا کسی
هست که شک داشته باشد در اینکه ایشان اینجا مدفونند گویند نه پس بعد از سه روز امر فرماید که دیوار را بشکافند و هر دو را از
قبر بیرون آورند پس هر دو را با بدن تازه بدر آورد بهمان صورت که داشتهاند پس بفرماید که کفنها را از ایشان بدر آورند و
بگشایند و ایشان را بحلق کشند بر درخت خشکی پس براي امتحان خلق در حال آن درخت سبز شود و برگ بر آورد و
شاخههایش بلند شود پس جمعی که ولایت ایشان داشتهاند گویند که اینست و اللّه شرف و بزرگی و ما رستگار شدیم بمحبت
ایشان و چون این خبر منتشر شود هر که در دل بقدر حبهاي از محبت ایشان داشته باشد حاضر شود پس منادي از جانب قائم علیه
السّلام ندا کند که هر که این دو مصاحب و دو همخوابه رسول خدا را دوست میدارد از میان مردم جدا شود و بیک طرف بایستد
پس خلق دو طایفه شوند یکی دوستدار ایشان و یکی لعنتکننده بر ایشان پس حضرت فرماید بر دوستان ایشان که بیزاري جوئید از
ایشان و اگر نه بعذاب الهی گرفتار میشوید ایشان جواب گویند اي مهدي آل رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ما پیش از آنکه
بدانیم که ایشان را نزد خدا قرب و منزلتی هست از ایشان بیزاري نکردیم چگونه امروز بیزار شویم از ایشان و حال آنکه کرامت
بسیار از ایشان بر ما ظاهر شد و دانستیم که مقربان درگاه حقند بلکه از تو بیزاریم و از هر که بتو ایمان آورده است و از هر که
ایمان بایشان نیاورده است و از هر که ایشان را باین خواري بدر آورده و بر دار کشیده است پس حضرت مهدي امر فرماید باد
سیاهی را که بایشان وزد و ایشان را بهلاکت رساند پس فرماید که آن دو ملعون را بزیر آورند و ایشان را بقدرت الهی زنده
گرداند و امر فرماید خلایق را که جمع شوند پس هر ظلمی و کفري که از اول عالم تا آخر شده گناهش را بر ایشان لازم آورد و
زدن سلمان فارسی را و آتش افروختن بدر خانه امیر المؤمنین علیه السّلام و فاطمه و حسن و حسین (ع) براي سوختن ایشان و زهر
دادن امام حسن و کشتن امام حسین و اطفال ایشان و پسر عمان ایشان و یاران او و اسیر کردن ذریه رسول و ریختن خون آل محمد
در هر زمانی و هر خونی که بناحق ریخته شده و هر فرجی که بحرام جماع شده و هر سودي و حرامی که خورده شده و حق الیقین،
ص: 362 هر گناهی و ظلمی و جوري که واقع شده تا قیام قائم آل محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم همه را بایشان بشمارند که از
شما شده و ایشان اعتراف کنند زیرا که اگر در روز اول غصب حق خلیفه به حق نمیکردند اینها نمیشد پس امر فرماید که از براي
هر مظالم هر که حاضر باشد از ایشان قصاص نماید پس ایشان را بفرماید که از درخت برکشند و آتشی را فرماید که از زمین بیرون
آید و ایشان را بسوزاند با درخت و بادي را امر فرماید که خاکستر آنها را بدریاها پاشد. مفضل گفت اي سید من این آخر عذاب
ایشان خواهد بود فرمود که هیهات اي مفضل و اللّه که سید اکبر محمد رسول اللّه (ص) و صدیق اکبر امیر المؤمنین علیه السّلام و
فاطمه زهراء و حسن مجتبی علیه السّلام و حسین شهید بکربلاء و جمیع ائمه هدي همگی زنده خواهند شد و هر که ایمان محض
خالص داشته و هر که کافر محض بوده همگی زنده خواهند شد و از براي جمیع ائمه و مؤمنان ایشان را عذاب خواهند کرد حتی
آنکه در شبانه روز هزار مرتبه ایشان را بکشند و زنده کنند پس خدا بهر جا که خواهد آنها را ببرد و معذب گرداند پس از آنجا
حضرت مهدي متوجه کوفه شود و در میان کوفه و نجف فرود آید با چهل و شش هزار ملک و چهل و شش هزار جن و سیصد و
سیزده تن از نقباء مفضل پرسید که زورا که بغداد باشد در آن وقت چگونه خواهد بود فرمود که محل لعنت و غضب الهی خواهد
بود و واي بر کسی که در آنجا ساکن باشد از علمهاي زرد و از علمهاي مغرب و از علمهائی که از نزدیک و دور متوجه آن
میگردد و اللّه که بر آن شهر نازل شود اصناف عذابها که بر امتهاي گذشته واقع شده است و عذابی چند بر آن نازل شود که چشمها
صفحه 24 از 190
ندیده و گوشها نشنیده باشد و طوفانی که بر اهلش نازل خواهد شد طوفان شمشیر خواهد بود و اللّه که یک وقتی چنان آباد شود
بغداد که گویند در دنیا همین است و گویند قصرها و خانههایش بهشت است و دخترانش حور العیناند و پسرانش ولدان بهشتاند
و گمان کنند که خدا روزي بندگان را قسمت نکرده است مگر در آن شهر و ظاهر شود در آن شهر از افتراء بخدا و رسول و حکم
بناحق و گواهی بناحق و شراب خوردن و زنا کردن و مال حرام خوردن و خون ناحق ریختن آن قدر که در تمام دنیا آن قدر نباشد
پس خدا خراب کند آن را به این فتنهها و لشکرها بمرتبهاي که اگر کسی گذرد و نشان دهد که اینجا زمین آن شهر است کسی
قبول نکند پس خروج کند جوان خوش روي حسنی بجانب دیلم و قزوین و بآواز فصیح ندا کند که بفریاد رسید اي آل محمد
(ص) مضطر بیچاره را که از شما یاري میطلبد پس اجابت نماید او را گنجهاي خدا در طالقان چه گنجها نه از نقره و نه از طلا بلکه
مردي چند ص: 363 مانند پارههاي آهن در شجاعت و عزم و صلابت بر یابوهاي اشهب سوار همه مکمل و مسلح و
پیوسته بکشند ظالمان را تا بکوفه در آید در وقتی که اکثر زمین را از کافران پاك کرده باشد پس در کوفه ساکن میشوند و باو خبر
میرسد که مهدي و اصحابش به نزدیک کوفه رسیدهاند پس باصحاب خود میگوید که بیائید برویم و ببینیم که این مرد کیست و چه
میخواهد و اللّه که خود میداند که مهدي آل محمد است اما مطلب او آنست که بر اصحاب خود ظاهر سازد حقیت آن حضرت را
پس حسنی در برابر حضرت مهدي علیه السّلام میایستد و میگوید که اگر راست میگوئی که توئی مهدي آل محمد صلّی اللّه علیه
و آله و سلّم کجا است عصاي جدت رسول خدا و انگشتر او و برد و زره او که فاضل مینامیدند آن را و عمامهاش که سحاب
میگفتند و اسبش که یربوع میگفتند و ناقهاش که غضبا میگفتند و حمارش که یعفور مینامیدند و براق و کو مصحف امیر المؤمنین
که بیتغییر و تبدیل جمع کرد پس همه را حضرت مهدي (ع) حاضر سازد حتی عصاي آدم و نوح و ترکه هود و صالح و مجموعه
ابراهیم و صاع یوسف و کیل و ترازوي شعیب و عصاي موسی و تابوت موسی و زره و انگشتر سلیمان و تاج او و اسباب عیسی و
میراث جمیع پیغمبران پس حضرت مهدي (ع) عصاي حضرت رسول را بر سنگ صلبی نصب کند و در ساعت درخت بزرگی شود
که جمیع لشکر در زیر سایه آن باشند پس حسنی گوید اللّه اکبر دست خود را دراز کن که با تو بیعت کنم اي فرزند رسول خدا
پس حضرت دست دراز کند که سید حسنی و جمیع لشکرش بیعت کنند بغیر از چهل هزار نفر از زیدیه که با لشکر او باشند و
مصحفها در گردن حمایل کرده باشند آنها گویند که اینها سحر بزرگی بود پس حضرت مهدي (ع) هر چند ایشان را پند دهد و
معجزات نماید سودي نبخشد تا سه روز پس فرماید تا همه را بقتل رسانند مفضل پرسید که دیگر چه خواهد کرد فرمود که لشکرها
بر سر سفیانی خواهد فرستاد تا آنکه او را بگیرند در دمشق و بر روي صخره بیت المقدس ذبح نمایند پس حضرت امام حسین (ع)
ظاهر شود با دوازده هزار صدیق و هفتاد و دو نفر که با آن حضرت شهید شدند در کربلا و هیچ رجعتی از این رجعت خوشتر نیست
پس بیرون آید صدیق اکبر امیر المؤمنین علی بن أبی طالب ع و براي او قبهاي در نجف اشرف نصب کنند که یک رکنش در نجف
اشرف باشد و یکی در بحرین و یکی در صنعاي یمن و چهارم در مدینه طیبه و گویا میبینم قندیلها و چراغهایش را که آسمان و
زمین را روشنی میدهد زیاده از آفتاب و ماه پس بیرون میآید سید اکبر محمد رسول اللّه (ص) با هر که ایمان آورده باشد بآن
حضرت از مهاجر و انصار و غیر ایشان و هر که در جنگهاي ایشان شهید شده باشد پس زنده میکند جمعی را که تکذیب آن
حضرت کرده بودند و شک میکردند در حقیت ص: 364 او یا رد گفته او مینمودند میگفتند کاهن است و ساحر است و
دیوانه است و بخواهش خود سخن میگوید و هر که با او جنگ کرده باشد همه را بجزاي خود میرساند و همچنین برمیگرداند
یکیک از ائمه را تا صاحب الامر (ع) و هر که یاري ایشان کرده تا خوشحال شوند و هر که از ایشان دوري کرده تا آنکه پیش از
آخرت بعذاب و خواري دنیا مبتلا گردند و در آن وقت ظاهر میشود تأویل آیه کریمه که ترجمهاش گذشت وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی
الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ تا آخر آیه. مفضل پرسید که مراد از فرعون و هامان در این آیه چیست حضرت فرمود که مراد ابو بکر و
عمر است مفضل پرسید که حضرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم و امیر المؤمنین با حضرت صاحب الامر (ع) خواهند بود
صفحه 25 از 190
فرمود که بلی ناچار است که ایشان جمیع زمین را بگردند حتی پشت کوه قاف و آنچه در ظلماتست و جمیع دریاها را تا آنکه هیچ
موضعی از زمین نماند مگر آنکه ایشان طی نمایند و دین خدا را در آنجا برپا دارند پس فرمود که گویا میبینم اي مفضل آن روز را
که ما گروه امامان نزد جد خود رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله و سلّم ایستاده باشیم و بآن حضرت شکایت کنیم از آنچه بر ما واقع
شد از امت جفا کار بعد از وفات آن حضرت و آنچه بما رسانیدند از تکذیب و رد گفتههاي ما و دشنام دادن و لعن کردن ما و
ترسانیدن ما بکشتن و بدر بردن خلفاي جور ما را از حرم خدا و رسول به شهرهاي ملک خود و شهید کردن ما بزهر و محبوس
گردانیدن ما پس حضرت رسالت پناه گریان شود و بفرماید که اي فرزندان من نازل نشده است بشما مگر آنچه بجد شما پیش از
شما واقع شده بود پس ابتداء کند حضرت فاطمه (ع) و شکایت کند از ابو بکر و عمر که فدك را از من گرفتند و چندانکه حجتها
بر ایشان اقامه کردم سود نداد و نامهاي که تو براي من نوشته بودي براي فدك عمر گرفت در حضور مهاجر و انصار و آب دهن
نجس خود را بر آن انداخت و پاره کرد و من بسوي قبر تو آمدم اي پدر و شکایت کردم و ابو بکر و عمر بسوي سقیفه بنی ساعده
رفتند و با منافقان اتفاق کردند و خلافت را از شوهر من امیر المؤمنین علیه السّلام غصب کردند پس چون که آمدند او را به بیعت
ببرند و او ابا کرد هیزم بر در خانه ما جمع کردند که اهل بیت رسالت را بسوزانند پس من صدا در دادم که اي عمر این چه جرأت
است که بر خدا و رسول مینمائی که نسل پیغمبر را از زمین براندازي عمر گفت بس کن اي فاطمه که محمد حاضر نیست که
ملائکه بیایند و امر و نهی از آسمان بیاورند علی را بگو بیاید و بیعت کند و اگر نه آتش میاندازم در خانه و همه را میسوزانم پس
من گفتم خداوندا من بتو شکایت میکنم اینکه پیغمبر تو از میان رفته و امتش همه کافر شدهاند و حق ما ص: 365 را
غصب میکنند پس عمر صدا زد که حرفهاي احمقانه زنان را بگذار که خدا پیغمبري و امامت را هر دو بشما نداده است پس عمر
تازیانهاي زد و دست مرا شکست و در بر شکم من زد و فرزند محسن نام ششماهه از من سقط شد و من فریاد میکردم که وا أبتاه
وا رسول اللّه دختر تو فاطمه را دروغگو مینامند و تازیانه بر او میزنند و فرزندش را شهید میکنند و خواستم که گیسو بگشایم امیر
المؤمنین دوید و مرا بسینه خود چسبانید و گفت اي دختر رسول خدا پدرت رحمت عالمیان بود بخدا سوگند میدهم تو را که مقنعه
از سر نگشائی و سر بآسمان بلند نکنی و اللّه که اگر بکنی یک جنبنده در زمین و یک پرنده در هوا نمیماند پس برگشتم و از آن
درد و آزار شهید شدم پس حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام شکایت کند که چندین شب با حسنین بخانه مهاجر و انصار رفتم از
آنهائی که تو مکرر بیعت خلافت مرا از ایشان گرفته بودي و از ایشان طلب یاري کردم و همه وعده یاري کردند و چون صبح شد
هیچکس بیاري من نیامد و بسی محنتها از ایشان کشیدم و قصه من مثل قصه هارون بود در میان بنی اسرائیل که با موسی گفت که
اي فرزند مادر من بدرستی که قوم تو مرا ضعیف گردانیدند و نزدیک بود که مرا بکشند پس صبر کردم از براي خدا و آزار چند
کشیدم که هیچ وصی پیغمبري از امت او مثل آن نکشیده تا آنکه مرا شهید کردند بضربت عبد الرحمن بن ملجم پس حضرت امام
حسن علیه السّلام برخیزد و گوید که اي جد چون خبر شهادت پدرم بمعاویه رسید زیاد ولد الزنا را با صد و پنجاه هزار کس بجانب
کوفه فرستاد که من و برادرم حسین و سایر برادران و اهالی مرا بگیرند تا بیعت کنیم با معاویه و هر که قبول نکند گردنش را بزند و
سرش را براي معاویه بفرستد پس من بمسجد رفتم و خطبه خواندم و مردم را نصیحت کردم و ایشان را بجنگ معاویه خواندم بغیر
از بیست کس کسی جواب مرا نگفت پس رو بآسمان کردم و گفتم خداوندا تو گواه باش که ایشان را دعوت کردم و از عذاب تو
ترسانیدم و امر و نهی کردم و ایشان مرا یاري نکردند و در فرمانبرداري تو و من مقصر شدند خداوندا تو بفرست بر ایشان بلا و
عذاب خود را پس از منبر بزیر آمدم و ایشان را واگذاشتم و بجانب مدینه روان شدم پس آمدند بنزد من و گفتند اینک معاویه
لشکرها بانبار و کوفه فرستاده است و مسلمانان را غارت کردهاند و زنان و اطفال بیگناه را کشتهاند بیا تا با ایشان جهاد کنیم پس
گفتم بایشان که شما را وفائی نیست و جمعی با ایشان فرستادم و گفتم که بنزد معاویه خواهید رفت و بیعت مرا خواهید شکست و
مرا مضطر خواهید کرد که با معاویه صلح کنم آخر نشد مگر آنچه من ایشان را خبر داده بودم پس برخیزد امام شهید حسین بن علی
صفحه 26 از 190
ع ص: 366 با خون خود خضاب کرده با جمیع شهدائی که با او شهید شدند پس چون حضرت رسول صلّی اللّه علیه و
آله و سلّم نظرش بر او افتد گریه کند و جمیع اهل آسمانها بگریه آن حضرت گریه کنند و حضرت نعرهاي بزند که زمین بلرزد و
حضرت امیر المؤمنین و امام حسن علیه السّلام از جانب راست حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بایستند و حضرت فاطمه
(ع) از جانب چپ آن حضرت پس امام حسین شهید نزدیک آید حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم او را بسینه خود چسباند
و بگوید فداي تو شوم اي حسین دیده تو روشن با دو دیده من درباره تو روشن باد و از جانب راست حضرت امام حسین علیه
السّلام حمزه سید الشهداء باشد و از جانب چپ او جعفر طیار و محسن را حضرت خدیجه و فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین
برداشته بیاورند فریاد کنان و حضرت فاطمه آیهاي تلاوت فرماید که اینست ترجمه ظاهر لفظش اینست آن روز که بشما وعده
میدادند امروز مییابد هر نفسی آنچه کرده است از کار خیر حاضر گردانیده شده و آنچه کرده است از کار بد آرزو میکند که
کاش میان او و آن کار زشت او فاصله دوري باشد پس حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام بسیار گریست و فرمود که روشن مباد
دیدهاي که نزد ذکر این قصه گریان نگردد پس مفضل گریست و گفت اي مولاي من چه ثواب دارد گریستن بر ایشان فرمود که
غیر متناهی اگر شیعه باشد مفضل پرسید که دیگر چه خواهد شد پس فرمود که حضرت فاطمه برخیزد و گوید خداوندا وفا کن
بوعدهاي که با من کردهاي در باب آنها که بر من ظلم کردهاند و حق مرا غصب کردند و مرا زدند و بجزع آوردند بستمهائی که بر
جمیع فرزندان من کردند پس بگریند بر او ملائکه آسمانهاي هفتگانه و حاملان عرش الهی و هر که در دنیا است و هر که در تحت
الثري است همگی خروش برآورند پس نماند احدي از کشندگان ما و ستمکاران بر ما و آنها که راضی بودند بستمهاي ما مگر
هزار مرتبه در آن روز کشته شوند مفضل گوید که عرض کردم که اي مولاي من جمعی از شیعیان شما هستند که قائل نیستند که
شما و دوستان شما و دشمنان شما در آن روز زنده خواهید شد فرمود که مگر نشنیدهاند سخن جد ما رسول اللّه را و سخن ما اهل
بیت را که مکرر خبر دادهایم از رجعت مگر نشنیدهاند این آیه را که وَ لَنُذِیقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذابِ الْأَدْنی دُونَ الْعَذابِ الْأَکْبَرِ فرمود که
عذاب پستتر عذاب رجعت است و عذاب بزرگتر عذاب قیامت است پس حضرت فرمود که پس جمعی از شیعیان که در شناخت ما
تقصیر کردهاند میگویند که معنی رجعت آنست که پادشاهی بما برگردد و مهدي ما پادشاهی کند واي بر ایشان کی پادشاهی دین
و دنیا را از ما گرفته است تا بما برگردد و پادشاهی نبوت و امامت و وصایت همیشه با ما است اي مفضل اگر تدبر نمایند شیعیان ما
ص: 367 در قرآن هرآینه در فضیلت ما شک نکنند مگر نشنیدهاند این آیه را که وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَی الَّذِینَ اسْتُضْ عِفُوا
فِی الْأَرْضِ الخ که ترجمهاش گذشت و اللّه که تنزیل این آیه در بنی اسرائیل است و تأویلش در رجعت ما اهل بیت است و فرعون و
هامان ابو بکر و عمرند پس فرمود بعد از آن برخیزد جدم علی بن الحسین علیه السّلام و پدرم امام محمد باقر علیه السّلام پس
شکایت کنند بجد خود رسول خدا آنچه از ستمکاران بایشان واقع شده است پس برخیزم من و شکایت کنم آنچه از منصور
دوانیقی بمن رسیده است پس برخیزد فرزندم امام موسی و شکایت کند بجدش از هارون الرشید پس برخیزد علی بن موسی الرضا
و شکایت کند از مأمون پس برخیزد امام محمد تقی و شکایت کند از مأمون ملعون و غیر او پس برخیزد امام علی النقی و شکایت
کند از متوکل پس برخیزد امام حسن عسکري و شکایت کند از معتز پس برخیزد مهدي آخر الزمان همنام جدش حضرت رسول
صلّی اللّه علیه و آله و سلّم با جامه خونآلود محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم در روزي که پیشانی نورانیش را در جنگ احد
مجروح کردند و دندان مبارکش را شکستند و بخون آلوده شد و ملائکه بر دور او باشند تا بایستد پیش جد امجدش و بگوید مرا
وصف کردي براي مردم دلالت فرمودي و نام و نسب و کنیت مرا از براي ایشان بیان کردي پس امت تو انکار حق من کردند و
اطاعت من نکردند و گفتند متولد نشده است و نیست و نخواهد بود یا گفتند مرده است و اگر میبود این قدر غایب نمیماند پس
صبر کردم از براي خدا تا الحال که حقتعالی مرا رخصت فرمود که ظاهر شوم پس حضرت فرماید الحمد للّه الذي صدقنا وعده و
اورثنا الارض نتبوأ من الجنۀ حیث نشاء فنعم اجر العاملین و گوید که آمد یاري و فتح الهی ظاهر شد گفته حقتعالی هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ
صفحه 27 از 190
رَسُولَهُ بِالْهُدي وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ پس بخواند إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبِیناً لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ
ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِ راطاً مُسْتَقِیماً وَ یَنْصُ رَكَ اللَّهُ نَصْراً عَزِیزاً مفضل پرسید که چه گناه داشت حضرت
رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم که حقتعالی میفرماید که تا بیامرزد از براي تو حقتعالی آنچه گذشته است از گناهان تو و آنچه
مانده است و بعد از این خواهد شد حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود اي مفضل رسول خدا دعا کرد که خداوندا شیعیان برادر
من علی بن أبی طالب و شیعیان فرزندان من که اوصیاء منند گناهان گذشته و آینده ایشان را تا روز قیامت بر من بار کن و مرا در
میان پیغمبران بسبب گناهان شیعیان رسوا مکن پس حقتعالی گناهان شیعیان را بر آن حضرت بار کرد و همه را براي آن حضرت
آمرزید پس مفضل بسیار گریست و گفت اي سید من اینها فضل خدا است بر ما ببرکت شما امامان ما حضرت فرمود حق الیقین،
ص: 368 که اي مفضل این مخصوص تو و امثال تست از شیعیان خالص و این حدیث را نقل نکن براي جماعتی که در معصیت
خدا رخصت میطلبند و بهانه میجویند پس اعتماد بر این فضیلت میکنند و ترك عبادت میکنند و ما هیچ فایده بحال ایشان نمیتوانیم
رسانید زیرا که حقتعالی میفرماید که شفاعت نمیکنند مگر از براي کسی که پسندیده باشد و شفیعان از خشیت الهی ترسانند مفضل
پرسید که این آیه که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله و سلّم خواند که لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُونَ مگر آن
حضرت بر همه دینها هنوز غالب نشدهاند فرمود اي مفضل اگر بر همه غالب شده بود مذهب یهود و نصاري و مجوس و صابئان و
غیر ایشان از دینهاي باطل در زمین نمیماند بلکه این در زمان مهدي و رجعت حضرت رسول خواهد بود و این آیه نیز در آن زمان
بعمل خواهد آمد وَ قاتِلُوهُمْ حَتَّی لا تَکُونَ فِتْنَۀٌ وَ یَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ پس حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمود که برگردد حضرت
مهدي بسوي کوفه و حق سبحانه و تعالی از آسمان بشکل ملخ از طلا بر ایشان بباراند چنانچه بر حضرت ایوب بارید و قسمت نماید
باصحابش گنجهاي زمین را از طلا و نقره و جواهر مفضل پرسید که اگر یکی از شیعیان شما بمیرد و قرضی از برادران مؤمن در
ذمه او باشد چگونه خواهد بود حضرت فرمود که اول مرتبه حضرت مهدي (ع) ندا فرماید در تمام عالم که هر که قرضی بر یکی از
شیعیان ما داشته بیاید و بگوید پس همه را بدو ادا فرماید حتی یکدانه سیر و یکدانه خردل و این حدیث از این طولانیتر است و
ما باین قدر که مناسب این مقام بود اکتفا کردیم.
باب [ششم